بهاران وطن در زنجيرند
سال نود، از سياهترين سالهای تاریخِ دانشگاه بود؛
هم كلاسيهايمان به جاي كلاس درس دانشگاه در زندان و تبعيد به سر بردند؛
براي چندمين سال متوالي ستارههاي محروميت بين دهها داوطلب شايسته كنكور كارشناسي ارشد تقسيم شد؛
احكام بي رويه تعليق از تحصيل همچنان دسته دسته دانشجويان ايراني از تحصيل محروم كرد؛
اساتيد غير همسو با حاكميت باز هم و باز هم اخراج يا به اجبار بازنشسته شدند؛
مديريت آموزش عالي كشور بين برادراني كه تنها نسبت روشنشان با دانشگاه نام فاميلشان است تقسيم شد؛...
خلاصه آن كه به نيت "زدن" دانش و دانشگاه تبرداران به تكاپوي خود ادامه دادند.
باري،
نوروز ميشود اما روزِ دانشگاه و دانشجو چندين سال است كه نو نشده و در خيالات سورچيانِ ارابهي استبداد بنا است كه سالها بدين منوال بماند.
سرود دانشجو، بهاريه دانشگاه، درس خواندن است. اما تصاحبكنندگان نامشروع قدرت سر آن كه این نويد را فرصت ترنم دهند، ندارند.
بهار طبيعت مي آيد اما چه بهاري؟ كه بهاران وطن به ظلم، در زنجيرند؛ آنها كه "حق انساني تحصيل" خود و همكلاسانشان مطالبه مي كردند و جز به مسالمت پاي در عمل نگذاردند.
بهار ما، سه ياردبستاني سرافرازمان هستند؛
ضيا نبوي كه زندگي كردن را حتي از حبس مي آموزاند؛
مهديه گلرو كه راست ايستاده؛
و مجيد دري كه بندش را ريسمان راه شرافت كرده است.
زمستان از دانشگاه زماني مي رود كه يارانمان رها شوند و به تحصيل به ديده حق نگريسته شود، نه امتيازي در انحصار حاكميت كه به هر كس خواست بهرهاي دهد.
با اين همه شوراي دفاع از حق تحصيل سال جديد را به جامعه دانشگاهي تبريك ميگويد.
شورا نوروز را به همه دانشجويان محروم از تحصيل به ويژه به دانشجويان زنداني شادباش ميگويد و اميدوار است سال جديد، سال آزادي و لغو تمام احكام ظالمانه محروميت و زندان باشد.
شوراي دفاع از حق تحصيل
نوروز ٩١