۱۰ دی ۱۳۸۷
بیانیه شورای دفاع از حق تحصیل در رابطه با پلمپ دفتر کانون مدافعان حقوق بشر
در آخرین نمونه از این برخوردها و در حالیکه کانون مدافعان حقوق بشر در تدارک برگزای شصتمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر بود، با یورش نیروهای امنیتی و انتظامی به دفتر این کانون شاهد برخورد هتاکانه این نیروها با اعضاء و مهمانان و سپس پلمپ غیر قانونی و فاقد حکم قضایی این کانون بودیم. اگرچه تعطیلی دفتر کانون مدافعان حقوق بشر را می توان در ادامه برخورد و سرکوب انجمنها، دفاتر و کانونهای مدنی تحلیل کرد، ولی باز نشان از اراده محتوم نیروها و قدرت سرکوبگر بر حذف فعالین و نهادهای دگراندیش و تحول خواه دارد که در طی دولتمداری دولت نهم به طرز بیسابقه و چشمگیری افزایش یافته است. فلذا فرض است که مجدداً بر هوشیاری و حفظ وحدت نیروهای تحول و دگر خواه تاکید کرد.
شورای دفاع از حق تحصیل نیز در راستای دفاع از سایر جنبشهای مدنی، بدینوسیله ضمن اعلام نگرانی عمیق و اعتراض خود به پلمپ دفتر کانون مدافعان حقوق بشر که از زمان تاسیس صرفا در جهت دفاع مسالمت آمیز از حقوق دموکراتیک مردم و سایر فعالین حقوق بشری گام برداشته است، خواستار رفع سریع پلمپ از دفتر این کانون و از سرگیری فعالیتهای آن است و برای چندمین بار گوشزد میکند که تنها نتیجهی چنین برخوردهایی نه رکود و بی صدایی در میان جامعه سیاسی کشور که رادیکال شدن هر چه بیشتر فعالیتها و در نتیجه بازپرداخت هزینه آن از سوی حاکمیت انحصارگراست.
شورای دفاع از حق تحصیل
دی ماه 1387
۹ دی ۱۳۸۷
برگزاري نشست خبری دانشجویان ستارهدار دانشگاههای آزاد و دولتی
سومین نشست، در دفتر نشریه نامه و با صحبتهای « سیامک کریمی» یکی از دانشجویان ستاره دار سالهای 85 و 87 آغاز شد. وی در ابتدا اعلام نمود:« ما دانشجویان ستاره دار وظیفه خود میدانیم تا تشکر و قدردانی ویژهایی از آقای دکتر مشیری نماینده شجاع مجلس هفتم به جا آوریم که تا آخرین روزهای نمایندگی دست از دفاع از حقوق حقه دانشجویان محروم از تحصیل برنداشت. ایشان به نمایندگان اصلاح طلب مجلس هفتم نشان دادند که دفاع از حقوق دموکراتیک ملت صرفا در حد حرف و شعار نیست و برای تحقق آن باید دست به عمل زد، دکتر مشیری این مهم را انجام دادند وخود با رد صلاحیت کاندیداتوریاش در انتخابات مجلس هشتم به نوعی ستارهدار شدند». این فعال دانشجویی پس از بیان توضیحی در باب چگونگی شروع پروژه محرومیت از تحصیل در دوران انقلاب فرهنگی، تداوم آن در دولت خاتمی و شدت گرفتن آن در دولت نهم عنوانکرد:« در ابتدای انتشار اخبار مربوط به پروژه ستارهدار کردن دانشجویان در سال 85، مسوولان وزارت علوم و به ویژه شخص آقایان زاهدی و نوربخش – رییس دبیرخانه گزینش استاد و دانشجو سازمان سنجش- بارها تاکید میکردند اخبار مربوطه کذب است و روزنامه اعتماد ملی و خبرگزاری ایلنا را که در آن روزها اخبار گستردهای از این موضوع را پوشش میدادند متهم به دروغگویی و ایجاد فضای منفی علیه دولت نهم میکردند، اما با فاش شدن جنبههای بیشتری از این پروژه و اذعان همین مسوولان به وجود دانشجویان ستارهدار، اگر چه زمستان رفتنی نشد اما مشخص گردید که روسیاهی ذغال برای که مانده است». او سپس به بحث دانشجویان ستارهدار دانشگاه آزاد پرداخت که برای نخستین بار در مهرماه سال جاری به نقل از خود وی در محافل خبری انتشار یافته بود و گفت:« در آزمون سال جاری دانشگاه آزاد نیز شاهد پروژه ستارهدار کردن فعالین دانشجویی بودیم. به گفتهی مسوولان دانشگاه آزاد قریب به 40 نفر پس از اعلام نتایج آزمون کارشناسی ارشد سال جاری موفق به اخذ کارنامه نهایی نشدهاند و همین مسوولان این دانشجویان را به 3 دسته فعالین سیاسی، دانشجویان بهایی و کسانی که دارای مشکلات اخلاقی هستند تقسیم مینمایند. اما باید در این دسته بندی تشکیک کرد، چراکه در طی سالیان اخیر و علیرغم پیگیریهای متعدد، هیچ گونه خبری مبنی بر محرومیت از تحصیل دانشجویانی که دارای مشکل اخلاقی هستند، نداشتیم و قدر متیقن این است که 40 نفر در این آزمون از تحصیل محروم شدهاند». کریمی اضافه کرد:« تعدادی از این دانشجویان را شناسایی کردهایم که تنی چند از آنان اعلام اسامی خود را بلامانع عنوان کردهاند که در این برنامه آنها را معرفی خواهیم کرد و مابقی نیز هنوز بر این باورند که با ادامه موضع سکوت میتوانند به دانشگاه راه یابند. با احترام به این نظر، ذکر این نکته واجب است که این موضع گیری توسط دانشجویان ستاره دار سال 86 پیگیری شد اما هیچ نتیجه ایی در برنداشت». او سپس ستارههای دانشگاه آزاد را چنین معرفی کرد:« 1- زهره اسدپور از دانشگاه گیلان که سابقهایی از محرومیت از تحصیل ندارد اما در ایام تیرماه سال 78 چند مدتی را بازداشت بوده است، 2- هادی حاج امینی از دانشگاه آزاد و از اعضای انجمن اسلامی این دانشگاه که وی نیز سابقه محرومیت از تحصیل ندارد و دانشگاه آزاد خود پیش قدم شده است و3- بنده از دانشگاه بوعلی سینا که سابق بر این و در آزمونهای دولتی سالهای 85 و 87 محروم از تحصیل شدم.» او سپس از پیگیریهای این دسته از دانشجویان خبر داد و گفت :« تا به حال این پیگیریها به نتیجه ایی نرسیده است و به گفتهی خود مسوولان دانشگاه آزاد در تماسی که از سوی وزارت اطلاعات با آنها گرفته شده است، ثبت نام این دسته از دانشجویان بدون نظر مثبت وزارت اطلاعات را خلاف قانون و قابل پیگیری دانستهاند».
سپس برنامه سخنرانی «تقی رحمانی» که خود سابقه محرومیت از تحصیل در هنگامه انقلاب فرهنگی را دارد و به دعوت از هم سلکان آینده خویش در نشست خبری دانشجویان ستارهدار شرکت کرده بود آغاز و وی در ابتدای سخناناش در تبیین ماهیت انجمنهایی چون انجمن دفاع از حق تحصیل عنوان کرد:« چنین انجمنهایی یک انجمن فراگیرند، زیرا موضوع آنها از هر مرزی فراتر میرود و تمام دانشجویان محروم از تحصیل اعم از مسلمان و غیر مسلمان، مارکسیست و لیبرال، دفتر تحکیمی و ...را در بر میگیرد». رحمانی با دفاع از جنبشهای مدنی ادامه داد:« باید باتمام تلاش سعی در جهت تقویت جنبشهای مدنی کرد. چراکه این جنبشها به همراه اصناف زمینه ساز یک جامعه دموکراتیکاند. اگر چه از احزاب به عنوان مولفه اصلی جوامع دموکراتیک یاد میشود اما باید به خاطر داشته باشیم که تا فرد فرد افراد جامعه آگاهی سیاسی و اجتماعی نداشته باشند هیچ حزبی تشکیل نمیشود و در صورت تشکیل نیز پابرجا نمیماند. وظیفه ایجاد آگاهی سیاسی و اجتماعی را همین جنبشهای مدنی یدک میکشند و از طرفی همین جنبشها خود باعث باز شدن فضای سیاسی و در نتیجه تقویت احزاب میگردد». رحمانی سپس با اشاره به تقریب افکار در نتیجهی فعالیتهای جنبشهای مدنی عنوان کرد:« افراد در جامعه ما یک وضعیت اتمیزه به خود پیدا کردهاند، اما نه وضعیت اتمیزه دوران مدرن ویا پست مدرن و موارد مشابه. وضعیت اتمیزه در جامعه مامحصول سرکوب و فشار بر انواع جنبشهای مدنی و سیاسی است. در مقابل این وضعیت اتمیزه افراد، قدرتمندان با تمسک به چسب قدرت همواره با وجود انواع موضعگیریها با یکدیگر پیوند دارند. من گذار از این وضعیت اتمیزه افراد را در فعال کردن جنبش های مدنی میبینم و اتفاقا به همین علت است که قدرت های سرکوبگر همواره مخالف اصلی شکل گیری انواع جنبشهای مدنی بوده و هستند». این فعال ملی - مذهبی در تحلیل شکست جریانات سیاسی و رابطه آن با نهادهای مدنی عنوان نمود:« پیروزیهای سیاسی در کشور ما همواره، بدل به عزای تشییع جنازه گردیدهاند. برای مثال در 2 خرداد 76، پیروزی اصلاحات بدل به عزاداری تشییع جنازهی جریانات راست کشور شد، جریاناتی که البته بلافاصله به قدرت بازگشتند. عدم تداوم این پیروزیها و تغیر ماهیت آنها و در نتیجه دست یازیدن همیشگی مردم به دوگانه انقلاب – اصلاحات و سپس خانه نشینی مردم را باید در فقدان نهادهای مدنی کارآمد جستجو کرد. چراکه وجود این نوع نهادها به مثابه حضور سیاسی مردم است و این حضور اراده به دست گرفتن قدرت توسط خود مردم تعبیر میشود». وی در ادامه سخناناش به وجه دیگر جنبشهای مدنی از جمله انجمن هایی که در جهت حمایت از حق تحصیل شکل میگیرند اشاره کرد و گفت:« نکته مثبت دیگر این جنبشها برخورداری و پیگیری اهداف مشخص است. چراکه هدف و خواستهی مشخص از یک سو ذهن مخاطب را نظم میدهد و از سوی دیگر رابطه باقدرت را وارد حیطه بندی مشخص میکند و میتوان این قدرت را در این حیطهها پاسخگو کرد. مثلا محرومین از تحصیل تاکید بر حق تحصیل دارند، اما در مقابل و متاسفانه علل شکست جریانات سیاسی کشور را میتوان در فقدان اهداف مشخص پیگیری کرد. در این زمینه میتوان از جنبش 2 خرداد یاد کرد که خواستهی مشخصی نداشت و نمیدانست به دنبال چه میگردد و به همین علت نیز نتوانست هدف مشخصی را محقق سازد.» وی در ادامه به آسیب شناسی جنبشهای مدنی نیز پرداخت و عنوان داشت:« متاسفانه جنبشهای مدنی کشور از چند جهت رنج میبرند؛ نخست اینکه این جنبشها مقطعیاند و بعد از مدتی چه خواستهشان تامین شده باشد و چه خیر از میان میروند.دوم آن که اعضای این جنبشها در دیگر بسترهای مبارزاتی پخش میشوند و به همین واسطه میتوان پس از مدتی شاهد دولتی شدن و عقیم شدن آنها بود و سوم اینکه در صورتی که برخی از اعضا حقوق و مزایای از دست رفتهشان را پس گیرند بلافاصله اصل جنبش را به فراموشی میسپارند، غافل از این که همانگونه که این مزایا روزگاری گرفته و منتج به تشکیل ابتدایی انجمنها شدند مجددا و به خاطر ذات قدرتها مصادره خواهند شد و سپس دور باطل دوباره کاری فرا میرسد.»
وی در بخش پایانی سخنرانیاش اعلام نمود:« امروز وظیفه هر روشنفکری است که با هر عقیدهایی از حق تحصیل دفاع کند و برای این مهم موضع گیری نماید. باید بر این نکته همواره تاکید کرد که نمای بیرونی فعالیت دوستانی که در جهت حمایت از حق تحصیل میکوشند تبدیل شدن به حربه نظارت باشد و نه حربه قدرت، چراکه وظیفه نهادهای مدنی همواره نظارت آنها بر ساختار قدرتهاست».
پس از تقی رحمانی، نوبت به سخنرانی «دکتر محمد شریف» رسید. شریف نیز که به مانند تمامی حاضرین در جلسه، سابقه چندین سال محرومیت از تحصیل را دارد، سخنان کوتاه خود را چنین آغاز کرد:« حقوق بشر را باید از جنبه عام الشمول بودن آن نگریست و به این واسطه این حقوق را از چنگ نسبی گرایی که همواره مستمسکی برای قدرتهای سرکش بوده است، نجات داد». این حقوقدان در تبیین نظریات خویش و پیوند آن با موضوع نشست اعلام داشت:« باید از حق تحصیل به واسطه عام الشمول بودن آن دفاع کرد و به همین واسطه باید از حق تحصیل همه ملیت ها در این کشور هم چون افغان ها که در این موضوع با مشکلات عدیدهایی روبرو هستند سخن به میان آورد.» این وکیل برخی از دانشجویان محروم از تحصیل افزود:« اگر چه بسیاری از قوانین در ایران جنبهی شکلی به خود گرفتهاند و در عمل اجرا نمیگردند، اما براساس همین قوانین محرومیت از تحصیل باید مستند به احکام قضایی باشد. متاسفانه دانشجویان محروم از تحصیل با نهادهایی چون شورای انقلاب فرهنگی و مصوبات آنها رو به رو هستند که اساس صلاحیت قانونگذاری آن ها زیر سوال است». شریف سخنان خود را اینگونه به پایان برد که « اگر سمت اعضای مختلف شورای عالی انقلاب فرهنگی را بررسی کنیم، متوجه میشویم که تنها در کمیته مرکزی آن عضو حقوقدان وجود دارد و سایر کمیتهها فاقد چنین عضوی هستند و نتیجتا عملکرد این شورا در فضایی دور از قوانین فعلی شکل میگیرد».
در ادامه نشست خبری دانشجویان ستارهدار، تنی چند از این دانشجویان نیز به ایراد سخنانی در رابطه با وضعیت خود پرداختند. «زهرا جانی پور» دانشجوی ستاره دار سال 85 و عضو انجمن تازه شکل گرفته دفاع از حق تحصیل، پس از شرحی از پیگیرهای صورت گرفته از سال 85 تاکنون عنوان داشت:« تعداد دانشجویان ستارهدار دانشگاه بوعلی سینا همدان به طرز تعحب آوری از برخی از دانشگاههای فعال تهران، همچون دانشگاه امیرکبیر بیشتر است. این موضوع نشان از توجه بیشتر به فعالین دانشجویی شهرستانها دارد».
پس از وی« ضیاء نبوی» که در سال 87 از وزارت علوم ستاره دریافت کرد و عضو دیگر انجمن دفاع از حق تحصیل ، به تشریح فعالیتهای این انجمن پرداخت و گفت:« در ابتدای کار اقدام به برگزاری نشست خبری در جهت اعلام وضعیت دانشجویان ستارهدار کردیم. پس از آن شکایتی را در دیوان عدالت اداری مطرح شد که دیوان همه این دانشجویان را محروم از تحصیل دانست و به همین علت امید پیگری بعدی از این دیوان بریده شد. سپس انجمن در نامهایی انتقادی به وزیر علوم، وظایفاش را که در اصول 3 و 30 قانون اساسی مندرج است به وی یادآوری نمود و پس از عدم حصول نتیجه، اقدام به برگزاری 2 تجمع در مقابل وزارت علوم و مجلس کردیم که تجمع اخیر با هجوم نیروهای امنیتی و انتظامی و ضرب و شتم تجمعکنندگان پایان یافت. در حال حاضر نیز اقدام به اخذ امضاء از دانشجویان سراسر کشور بر پای طوماری اعتراضی هستیم». وی سپس خبر از تهیه گزارشی از اسامی دانشجویان ستارهدار سالیان اخیر داد و گفت:« این کار خود با مشکلاتی روبه روست که ما در صدد رفع آنها هستیم. چراکه براساس پی گیریهای ما مشخص شده است که در سال 85 تعداد 1420 نفر دانشجوی یک، دو و سه ستاره وجود داشته است و 50 نفر نیز تاکنون در آزمون ارشد دانشگاه دولتی سال 87 کارنامه نگرفتهاند و آمار دقیقی نیز از محرومین از تحصیل سال 86 وجود ندارد». نبوی در ادامه راهکار انجمن دفاع از حق تحصیل را در تحقق اهدافاش نیز چنین طرح کرد:« ستارهدارهای سال 85 تمامی راهکارهای حقوقی را پیمودهاند که نتیجهایی به دست نیامد. ستارههای سال 86 موضع سکوت اختیار کردند که باز نتیجهایی حاصل نیامد اما در سال 87 هدف ما کمک گرفتن از جامعه مدنی و پتانسیل های موجود در آن است».
« زهره اسدپور» دانشجوی ستارهدار دانشگاه آزاد نیز عنوان کرد:« من به هیچ عنوان، از این که در قبال برخی از فعالیتهایم محروم از تحصیل شدم، پشیمان نیستم و به همین فعالیتها نیز ادامه خواهم داد. به نظر من چنین برداشتی میتواند تمام نگرانیهایی که ممکن است از این محرومیتها حاصل آید را بزداید».
در پایان جلسه نیز « کیوان صمیمی» که در روزها و ماهها های اخیر و در نشستهای مختلف همواره در کنار دانشجویان محروم از تحصیل بوده است در سخنان بسیار کوتاهی عنوان داشت:« همه میدانیم که محرومیت از تحصیل جه رنج بزرگی است اما پیشنهاد من به دوستان جوانم این است که مایوس نشوند و همچنان به مانند امروز به فعالیتها و پیگیریهای خود در این رابطه ادامه دهند».
به این ترتیب سومین نشست خبری دانشجویان ستاره دار که اولین نسل آن ها سه ساله شده است، به پایان رسید تا آنها هم چنان منتظر اضافه شدن نامهای جدی در سال آینده و نشست های خبری دیگر باشند.
۱۸ آذر ۱۳۸۷
بیانیه شورای دفاع از حق تحصیل به مناسبت روز دانشجو
پیشینه حذف منتقدین از دانشگاه به سالهای آغازین انقلاب اسلامی و طرح انقلاب فرهنگی باز می گردد که در جریان آن طرح ، دانشگاه ها برای بیش از ۲ سال بسته شدند و حدود ۶۰ هزار دانشجو و بیش از ۱۲۰۰ نفر از اساتید از دانشگاه ها اخراج شدند. این طرح دیگر بار و پس از روی کار آمدن دولت نهم و البته در مقیاسی کوچکتر در حال پیگیری است که قربانیان این طرح به چند دسته تقسیم می شوند:
1- ده ها تن از اساتید منتقد دانشگاه که به بهانه های گوناگون از تدریس محروم می گردند و یا تن به بازنشستگی اجباری می دهند.
2- دانشجویان موسوم به ستاره دار که بواسطه گزینش اعمال شده در کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه سراسری و آزاد، از ادامه تحصیل بازمانده اند. تعداد دانشجویان ستاره دار در سال 1385، هفده نفر بوده و در سال 1386 نزدیک به 50 نفر برآورد شده است.تعداد دانشجویان ستاره دار وگزینش شده امسال در کنکور سراسری و آزاد نیز بیش از 70 نفر تخمین زده می شود که تا کنون 30 تن از آنان شناسائی شده اند.
3- دانشجویان تعلیقی که در پی دریافت احکام انضباطی سنگین 3 یا 4 ترم منع موقت از تحصیل و در نتیجه پایان یافتن سنوات تحصیلی، در شرف اخراج از دانشگاه قرار گرفته اند. بنا به آمار های موجود بیش از 800 مورد حکم منع موقت از تحصیل در سه سال اخیر از سوی کمیته های انضباطی دانشگاه ها برای فعالین دانشجوئی صادر شده است.
4- دانشجویان اقلیت مذهبی که اکثر آنان از اقلیت مذهبی بهائی هستند و در نتیجه شروع به کار دوباره دستگاه تفتیش عقائد وزارت علوم در همه سطوح تحصیلات عالی، از ادامه تحصیل بازمی مانند.تعداد این دانشجویان نیز بیش از صد ها تن می باشد.
اگرچه در همه موارد فوق مقصر اصلی حاکمیت و دولت وقت می باشد ولی باید پذیرفت که آنان در برابر مسئله فوق مسئول نمی باشند چرا که اساسأ بر مبنای آموزه های بنیادین خویش، مرتکب خطائی نگشته اند! طبق اصل صریح مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاندین نظام حق ادامه تحصیل ندارند و آرای هسته گزینش وزارت علوم نیزدر این باب، اساسأ غیر قابل تردید تلقی می گردد! حقیقت این است که جنبش دانشجوئی و دیگر جنبش های تحول خواه جامعه هستند که بنا اصول بنیادین خویش یعنی رعایت حقوق منتقدین و دگراندیشان، می بایست در برابر وضعیت موجود احساس مسئولیت کنند. مسئله محرومین از تحصیل به گونه ای جدی و با پوشش دادن وضعیت همه محرومین از تحصیل از هر نوع و قشری، هیچگاه در دستور کار نهاد و یا تشکلی فرار نگرفته است و این مسئله به جد تأسف آور است. این در حالی است که حق تحصیل، بی تردید عمومیترین خواست جنبش دانشجوئی است و همچنین فرصت خوبی برای اتحاد عمل همه گروههای متکثر دانشجوئی، حول خواستی اساسی و مشترک می باشد. حل مسئله محرومین از تحصیل، بی تردید در گرو درک این ضرورت و هم اندیشی و کنش جمعی همه محرومین از تحصیل برای استیفای حقوق اولیه خویش می باشد. به تجربه ثابت شده است که پیگیری شخصی وضعیت محرومین از تحصیل، چه در غالب مذاکره و لابی زدن با مسئولین و نهادهای امنیتی و چه در غالب کنش های فردی بعضأ رادیکال، حاصلی به همراه ندارد و آنچه که می تواند ما را در تحقق این مهم یاری رساند، آمیزه ای از ارتباط و کنش جمعی همه محرومین از تحصیل، استمرار و مداومت در پیگیری، خلاقیت در طرحها و راهبردها، تکیه بر حوزه عمومی و جنبش های اجتماعی و در مواقع لازم، پرداختن هزینه های متناسب می باشد. آنچه که این تلاش را از دیگر راهکارها متمایز و برتر می سازد، جوهر دموکراتیک و مدنی آن و همچنین پتانسیل آن در پیوند دادن گروهای متکثر دانشجوئی و تمرین مدارا و تسامح در این فرایند می باشد که فارغ از نتایج عینی حاصل از این راهکار، فی نفسه و به واسطه روش آن ارزشمند و مفید می باشد. از این روی شورای دفاع از حق تحصیل به عنوان مجموعه ای متشکل از محرومین از تحصیل در نظر دارد با لحاظ نمودن موارد فوق، مسئله محرومین از تحصیل را به گونه ای عام و بی هیچ استنائی پیگیری نماید و از این روی از همه محرومین از تحصیل، دانشجویان و فعالین سیاسی و مدنی در این راستا تقاضای همکاری دارد. امید به آنکه با تحقق موارد فوق، گامی در راستای احقاق حقوق شهروندی انسان ایرانی برداشته شود.
۶ آذر ۱۳۸۷
اطلاعیه شورای دفاع از حق تحصیل در مورد بازداشت متحصنین دانشگاه علامه
تحصن آرام و مدنی چهار دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه، سحرگاه سه شنبه و در آستانه روز چهارم خویش، با بازداشت متحصنین مواجه شد تا حاکمیت بار دیگر ثابت کند که از کوچکترین انعطافی نیز، در برابر خواسته های بر حق شهروندان برخوردار نمی باشد. این در حالی است که در طی سه روز تحصن این دانشجویان، به جزعوامل حراست که گاه و بی گاه برای برخورد قهری و به منظور بر هم زدن تحصن به سراغ متحصنین آمده بودند، هیچ مسئولی در صدد پاسخگوئی به آنان و بر آوردن مطالباتشان بر نیامده بود. صادق شجاعی، مهدیه گلرو، مجید دری، سعید فیض اللهي، چهار دانشجوی دانشگاه علامه که مجموعأ 15 ترم حکم منع موقت از تحصیل دریافت کرده اند، بیش از یک سال است که حق ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل را ندارند و با توجه به احتساب سنوات در احکام انضباطیشان، اساس ادامه تحصیلشان نیز مورد تردید جدی واقع شده است.
اگر چه حق تحصیل منتقدین در حاکمیت نظام اسلامی و در سالیان اخیر، به کرات و به بهانه های متعدد نقض شده است ولیکن سیاست طرد منتقدین از دانشگاه با روی کار آمدن دولت نهم و وزارت علوم منصوبش شدتی مضاعف یافته است و در اشکال متنوعی مانند ستاره دار کردن دانشجویان، عدم صدور کارنامه کنکور کارشناسی ارشد و یا صدور احکام سنگین انضباطی با احتساب سنوات نمودار گردیده است. این سیاست حذفی در برخی دانشگاه ها با شدتی ناباورانه و به گونه ای کاملأ خصمانه اعمال شده است که کمیته های انضباطی در دانشگاه علامه با صدور ده ها حکم محرومیت از تحصیل در بازه زمانی اندک، این دانشگاه را به نماد قهر و غضب حاکمیت نسبت به فعالیت های دانشجوئی بدل نموده اند.
تردیدی نیست که مسئولیت مسائل رخ نموده در دانشگاه علامه در رده نخست متوجه ریاست معمم دانشگاه علامه می باشد ولیکن نمی بایست فراموش کرد که اعمال این سیاست در دانشگاه، کاملأ همسو با سیاست های فرهنگی دولت می باشد و شاید هم تجلی آرمانی سیاست های دولت نهم و بروز استعدادهای نهفته آن در قلع و قمع منتقدین در دانشگاه باشد! از سوئی نمی توان از مسئولیت دیگر قوای قضاییه و مقننه نیز در برابر مسائل فوق گذشت. قوه قضائیه و دیوان عدالت اداری به طور خاص با رد شکایت دانشجویان محروم از تحصیل و عدم پیگیری مطالبات آنان ، رسمأ کمیته های انضباطی و هسته گزینش وزارت علوم را در جایگاهی غیر قابل نظارت و فرا قانونی قرار داده اند. مجلس نیز کاملأ چشمان خود را بر فجایعی که در دانشگاهها می گذرد بسته است و اساسأ وظیفه نظارتی خویش در برابر قانون اساسی و پاسدلری از حقوق اساسی شهروندان را به فراموشی سپرده است، آنسان که حتی ضرب و شتم دانشجویان محروم از تحصیل در برابر خانه ملت نیز، چیزی به یاد خاطر مبارکشان نمی آورد.
به هر روی گویا در این میا ن تنها حوزه عمومی و فعالین دانشجوئی و مدنی برای دفاع از حق تحصیل شهروندان باقی مانده اند، لذا شورای دفاع از حق تحصیل به عنوان نهادی مدنی و متشکل از دانشجویان محروم از تحصیل، برخوردهای صورت گرفته با متحصنین را محکوم نموده و با تأکید بر حق تحصیل، به عنوان حق اساسی و غیر قابل نقض شهروندان، حمایت خویش را از خواسته های بر حق دانشجویان متحصن علامه اعلام داشته و از همه فعالین اجتماعی تقاضا دارد که با اعلام حمایت خویش از دانشجویان متحصن و اساسأ حق تحصیل شهروندان، به آزادی آنان در وهله اول و همچنین استیفای حقوق اولیه انسانیشان در آینده نزدیک یاری برسانند. امید به تحقق روزی که با پیگیری و مقاومت جامعه مدنی، شاهد نقض حق تحصیل هیچ شهروند ایرانی نباشیم.
شورای دفاع از حق تحصیل
5/9/1387
۱۲ آبان ۱۳۸۷
اطلاعیه شماره سوم شورای دفاع از حق تحصیل
طرد دانشجویان منتقد از دانشگاه که به نظر جدی ترین طرح وزارت علوم برای دانشگاه هاست، امسال و با شروع سال تحصیلی وارد مرحلۀ جديدي شده است. تنها کمی بیش از یک ماه از بازگشایی دانشگاهها گذشته، موج گسترده اي از حكم هاي منع موقت از تحصیل برای دانشجویان دانشگاههاي اصفهان، شیراز، تربیت معلم، علامه طباطبائی، پلی تکنیک، لرستان، هرمزگان و .... به راه افتاده است. از طرف ديگر پروژه گزینش فعالان دانشجويی در آزمون کارشناسی ارشد که از دو سال پيش، با روی کار آمدن دولت مهرورز آقاي احمدي نژاد کلید خورده است، امسال ادامه یافته و به نظر مي رسد كه برانداختن هر گونه انتقادی در دستور کار قرار دارد!
امسال همزمان با اعلام نتایج آزمون كارشناسي ارشد روشن شد که حداقل بیست تن از شرکت کنندگان در آزمون، کارنامه خود را دریافت نكرده اند. ايشان پس از مراجعه به سازمان سنجش از عدم احراز صلاحیت عمومی خود برای ادامه تحصیل مطلع شدند. در مرحله بعد تعدادی از دانشجویان که که کارنامه را دریافت كرده بودند علیرغم کسب رتبه قبولي در آزمون، در اعلام نتایج نهايی مردود شدند. ايشان نیز در پی مراجعه به سازمان سنجش از مانع گزینش مطلع شدند. اما در مرحله سوم دانشجویانی که قصد انتخاب رشته در مرحله تکمیل ظرفیت را داشتند با قفل بودن فایل مخصوص شان مواجه شدندکه آنان نیز با مراجعه به مراجع ذیربط دریافتند که حق ادامه تحصیل ندارند. این پروژه امسال براي نخستين بار در دانشگاه آزاد نیز اعمال شده است که در نتیجه آن بسیاری از فعالان دانشجويی و دانشجویان ستاره دار سالهای پیش که قصد ادامه تحصیل در دانشگاه آزاد را داشتند، موفق به دریافت کارنامه آزمون خویش نشدند.
روشن است که آنچه در فوق آمد، نقض آشکار حقوق اولیه انسانها یعنی حق تحصیل می باشد و نتیجه سیاست های دولت به منظور کنترل و تضعیف دانشگاه و اساسأ حوزه عمومی می باشد. لذا «شورای دفاع از حق تحصیل» به عنوان مجموعه ای متشکل از دانشجویان محروم از تحصیل سراسر ايران، نظر فعالان سیاسی، اجتماعی و دانشجويی را به این موارد جلب کرده و توجه و اهتمام آنان را براي توقف این سیاست های حذفی و احقاق حق محرومان از تحصیل خواستار است.
از سویی مایه تأسف بسيار است که در همه موارد بالا، مراجع ذیربط از اعلام مکتوب و گاهي حتي شفاهي وضعیت محرومان از تحصیل سر باز زده اند. اين برخورد موجب شده كه برخي از محرومان از تحصیل مشكل خود را اشتباهی فني مربوط به سايت اینترنتي يا مسايل ديگر قلمداد كرده و به اين ترتيب هیچگونه پیگیری برای روشن نمودن وضعیتشان نداشته اند. از این رو و نظر به آنچه در بالا آمد شورای دفاع از حق تحصیل در نظر دارد تمامی كسانی را که بنا به دلایل مختلف، از ادامه تحصیل محروم شده اند شناسائی كند و در اين راستا در نظر دارد پايگاه داده هاي محرومان از تحصیل را تأسيس كند. از این رو اين شورا از همه كسانی که حق تحصیل شان به هر دليلي تباه شده يا بر آن خدشه وارد شده است، دعوت می كند كه اطلاعات مربوط به وضعيت محروميت خود را در اختيار شورا قرار دهند.
اطلاعات خود را از طريق ايميل به آدرس زير، براي شورا ارسال كنيد:
showra@gmail.com
شورای دفاع از حق تحصیل
۲۹ مهر ۱۳۸۷
گزارش برگزاری اولین نشست سراسری دانشجویان محروم از تحصیل
اولین نشست سراسری دانشجویان محروم از تحصیل روز جمعه گذشته با حضور فعالین اجتماعی و سیاسی، اعضای دفتر تحکیم وحدت و فعالین دانشجویی در محل ماهنامه توقیف شده “نامه” برگزار شد.
در ابتدای این برنامه مجید دری به عنوان مجری برنامه آغاز این نشست سراسری را اعلام کرد. وی در ابتدای برنامه گفت: “با عرض سلام و درود خدمت تمامی حضار محترمی که قبول زحمت کردند و ما را در رسیدن به هدفمون میخواهند کمک کنند.”
وی ادامه داد: “همانطوری که همه اطلاع دارید جریان تعلیق و ستاره دار و احضار جریانیست که بشدت در دوره اخیر بالاخص شروع دولت مهرورزی بحرنج تر شده و هر روز شاهد تعلیق و اخراج و احضار دانشجویان به کمیته های انضباطی می باشیم که حکمهای سنگینی هم صادر می کنند. به نوعی تحصیل را محدود می کنند به خودی و غیر خودی، انتقاد هر چقدر هم که کوچک باشد جرم سنگینی تلقی می شود. در نهایت از سالها پیش، اگر از سال ۸۵ در نظر بگیریم این جریان به شدت خودش را نشان داد. در این سال ستاره دارها حرکت منسجمی را شروع کردند و تشکلی با نام کمیته پیگیری دانشجویان ستاره دار را تشکیل دادند. پس از آن، کمیته دفاع از حق تحصیل تشکیل شد که زیر نظر تحکیم وحدت بود و بعد آقای کیوان صمیمی، انجمن حامیان حق تحصیل را با پشتیبانی کانون مدافعان حقوق بشر تشکیل دادند و شورای دفاع از حق تحصیل که ما می باشیم و متشکل از دانشجویان محروم از تحصیل سراسر کشور است. این شورا در نهایت برآورده از خود دانشجویان است که به نوعی زهر تعلیق یا ستاره دار شدن یا اخراج را چشیده اند و با این جریان آشنا هستند در نهایت ما از شما دعوت کردیم تا به اینجا تشریف آورده که ضمن مشورت راهکارهایی را نیز در اختیار ما قرار دهید.
در ادامه آقای کیوان صمیمی به عنوان اولین سخنران ضمن خوش آمد گویی به دانشجویان حاضر در دفتر ماهنامه توقیف شده نامه و اینکه زحمت برگزاری نشست امروز را خود دانشجویان کشیده اند، آنها را هدایت کنندگان این جلسه دانسته و از دانشجویان خواستند تا از حامیان حاضر در نشست (آقایان: مهندس کورش زعیم، دکتر محمد ملکی و …) مشورت بگیرند. در پایان آقای صمیمی افزود: «که از مشورت دهندگان این انتظار را نداشته باشیم تا به این شورا سمت و سوی خاصی دهند.»
سخنران دوم، آقای دکتر محمد ملکی (اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب) بودند که زندانی کردن دانشجویان به جرم اعلام عقیده، سپس محروم کردن از تحصیل و ستاره دار کردن آنها را تاسف انگیز، نفرت انگیز و شرم آور دانستند. وی خطاب به دانشجویان گفت: «اولین کاری که باید انجام دهید فکر و مطالعه دقیق روی جنبش دانشجویی ایران است نه حرفهایی که اینها می زنند و می نویسند. واقعیت ها باشد که این جنبش دانشجویی چه بوده، چه کار کرده و چه نقشی در تحولات کلی جامعه ایران داشته. اگر این را مطالعه کنید راه را پیدا می کنید.»
این نکته ای بود که دکتر ملکی در مراسم افطاری امسال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر که در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد، نیز ذکر کرده بودند. وی در ادامه به چند مثال از خود اشاره کرد و گفت: «در سال ۱۳۳۹ زمانیکه فضا مقداری باز شد بلافاصله کمیته ای به نام کمیته دانشجویی جبهه ملی در دانشگاه تهران تشکیل شد. بدلیل مقاومت ها تعدادی از دانشجویان دستگیر شدند و آنها را به زندان قزل قلعه بردند. رئیس دانشگاه تهران دکتر فرهاد بود. فرهاد دانشگاه را تعطیل کرد و گفت تا زمانیکه تا آخرین نفر دانشجویان آزاد نشود و به دانشگاه بر نگردد دانشگاه همچنان تعطیل می ماند.»
دکتر ملکی به یک نکته اشاره کرد و گفت: «در دورانی که من رئیس دانشگاه تهران بودم تعدادی از دانشجویان را گرفتند و من در آن زمان گرایش مذهبی داشتم. به محض اطلاع، بنده به زندان اوین رفتم، تا ساعت ۶ بعدازظهر به همراه یکی از اساتید، تا آخرین فرد دانشجو آزاد نشد ما از آنجا بیرون نیامدیم.»
وی در ادامه با طرح دو سوال چه باید کرد؟ و چرا به اینجا رسیده؟ دکتر ملکی در ادامه سخنان خود افزود: «آن روزی که دانشگاه ها را بستند بسیاری از همین آقایان در این زمینه کاری نکرده و مانع بسته شدن دانشگاه ها نشدند. من اسناد و مدارک بسیاری دارم که عامل بستن دانشگاه همین آقایان بودند. گذشته از حزب جمهوری، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یکی از عوامل بسیار مهم بستن دانشگاه بود.»
دکتر ملکی با طرح سوالات دیگری همچون: ما باید چه کنیم؟ من وظیفه ام چیست؟ من مدعی مدافع آزادی چه کار باید بکنم؟ رسالت مدعیان آزادی و استادان دانشگاه چیست؟ گفت: «ای استادان دانشگاه، ننشینید، این شتری است که فردا درب خانه شما است. بی توجه گذشتند، دیدید که الان شتر پای کدام خانه است.»
وی بعد از خواندن حکم صادره برای آقای اسفندیار ذوالقدر (استاد اخراجی دانشگاه علمی کاربردی) افزود: «ما در چنین شرایطی زندگی می کنیم. من در اینجا اعلام می کنم تقصیر خود ما است اگر روز اولی که دانشجویان را گرفتند ما استادان اعتراض می کردیم و می ایستادیم امروز وضع به اینجا نمی کشید که صدها دانشجو را دچار مشکلات کند. بنابراین من به هیچ وجه نمی گویم دانشجو چه کار باید انجام دهد چون خودش بهتر از من می داند که چه کار کند و آن کار را انجام می دهد اما به آقای صمیمی پیشنهاد می کنم هر برنامه ای که دانشجویان می خواستند داشته باشند، رفتن جلوی مجلس، رفتن جلوی سازمان ملل، رفتن جلوی وزارت علوم و هر جایی که می خواهند بروند، باید آنهایی که جمعیت دفاع از محرومین هستند حضور داشته باشند، چرا دانشجو را تنها می گذاریم؟ اگر با ده تا بیست تا دانشجویی که میروند جلوی مجلس، ۵ استاد هم باشد اینها جرات نمی کنند بیایند جلو یکدستی کنند یا باید آن استاد هم دستگیر شود … اگر ما در کنار هم باشیم، اگر مدافعان آزادی در کنار آنهایی که آزادیشان سلب می شود باشند، اینها عقب می نشینند و اگر نه، دانشجو بخواهد خودش تنها عمل کند موفق نمی شود. موفقیت ما در اتحاد و همبستگی بین دانشجویان که پیشروان تحولات اجتماعی هستند گام برداریم همه با هم متحد شویم و به کمک هم این بار را به منزل برسانیم و مطمئن باشید این دستگاه ضعیف تر از آن است که بتواند در مقابل شما ایستادگی کند. هر چه شما شل بیایید آنها سفت می ایستند، وقتی در مقابلشان بایستید مطمئن باشید تسلیم می شوند.»
سخنران سوم، آقای مهدی زمانی (از دانشجویان سال ۸۵ که ستاره دار شده اند) بودند که در ابتدا احساس شعف خود را از سخنان دکتر محمد ملکی ابراز نمودند. وی در ادامه افزود: «سال ۸۵ زمانیکه هسته گزینش سازمان سنجش اقدام به این حرکت کرد (ستاره دار کردن دانشجویان) یکسری نامه ها به دانشجویان داده شد مبنی بر اینکه با توجه به قبولی شما در دانشگاه صلاحیت عمومی شما در هسته گزینش احراز نشده است. بعد از آنکه این نامه فرستاده شد از دوستان خواسته شد که اعتراض خودشان را ظرف مدت ۱ ماه به سازمان سنجش ابلاغ کنند اما واقعیت این بود بعد از پیگیریهایی که ما انجام دادیم، توسط کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، حدود ۱۴۲۱ نفر از دانشجویان، محروم از تحصیل شدند که بعدها توسط پیگیریهایی که آقای دکتر مشیری (از نمایندگان مجلس) و رسانه ها داشتند، معلوم شد که ۱۷ نفرند و مابقی تحت عنوان دانشجویان ۱ ستاره و ۲ ستاره با اخذ تعهد در خود دانشگاه مربوطه یا تعهد در هسته گزینش سازمان سنجش، ثبت نام شده اند. اما این ۱۷ نفر با توجه به فشاری هم که وزارت اطلاعات جهت تعیین صلاحیت دانشجویان انجام داده بود پذیرش نشدند. ما از همان اوایل نامه نگاریهایی را خودمان با کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، کمیسیون فرهنگی مجلس، کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس انجام دادیم و نهایتا تا الان که بنده در خدمت شما هستم هیچ گونه نتیجه ای عاید بچه ها نشد. به موازات این، بچه ها توسط وکلایی که بودند (دکتر دادخواه و دکتر سلطانی) شکایتی را در دیوان عدالت اداری مطرح کردند. نهایتا برای این دوستان حکمی صادر می گردد که در آن حکم به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره می شود که این مصوبه خیلی جالب است.
من عین مصوبه را برایتان می خوانم: مصوبه ۸۳ جلسه مورخه ۱۱/۰۶/۶۵ شورای عالی انقلاب فرهنگی- شرح مصوبه: مقرر می گردد که به دیوان عدالت اداری، کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی و بازرسی کل کشور اعلام می شود که احکام نهایی صادر شده توسط هیئت مجلسی گزینش دانشجو و کمیته مرکزی انضباطی بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است و با توجه به اظهار نظر حضرت امام امت نسبت به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهادهای مذکور نبایستی با این مصوبات مخالفت نمایند و احکام مذکور را مورد سوال و تردید قرار دهند.
این در واقع در حکم این دانشجویان اجتناب شده بود و دانشجویان را محروم از تحصیل دانسته بودند. من مصوبه را که دیدم تنها جایی که بچه ها اقدام نکرده بودند، سازمان بازرسی کل کشور بود که با توجه به این مصوبه ای که وجود دارد نهایتا این چنین پاسخی خواهند داد. الاایحال مشکلی که الان وجود دارد این است که بچه ها تمامی مکانیزم های قانونی تایید شده در جمهوری اسلامی را طی کرده اند. اولین گامش هم فکر می کنم رسیدگی به تخلفات وزارت علوم بود. نامه نگاری، پاسخش آمد که در واقع این شورا هیچ کمکی نمی تواند به شما بکند و اعتراضاتی که به خود هسته گزینش سازمان سنجش شد، کمیسیون های مختلف مجلس، در کنار همه اینها حتی رایزنی و کمک از خود مسئولین و معتمدین نظام هم این مشکل را حل نکرد. از دیدار با آقای خاتمی، آقای کروبی، آقای هاشمی رفسنجانی. الاایحال با توجه به اینکه همه این گامها طی شده و الان در یک بن بستی در داخل خود نظام، باید این شکایت به هر نحوی به نهادهای بین المللی داده شود و لذا فکر می کنم این حق بچه ها تا الان ضایع شده و در نظر بگیرید دانشجویی که ۳ سال از تحصیلش گذشته و الان انگیزه ای برای ادامه تحصیل شاید نداشته باشد درگیر مشغله ها و معیشت زندگی شده و اینگونه با زندگیش بازی شده باید راهکاری برایش ارائه شود و این مشکل حل شود هر چند فکر می کنم که خیلی دیر شده باشد اما می شود برای دوستانی که در آینده ممکن است با چنین معضلی مواجه شوند تمهیدی و راهکاری ارائه کرد.»
سخنران چهارم، آقای مهندس کورش زعیم (به نمایندگی از جبهه ملی ایران) بودند و سخنانشان را بدین شکل آغاز نمودند: «به نام خداوند جان و خرد، من در واقع شرم دارم در کشورم شرایطی وجود داشته باشد که من مجبور شوم در نشستی که دانشجویانی که از تحصیل محروم شده اند، برای اعتراض شرکت کنم.»
سپس وی چنین ادامه داد: «رژیم گذشته حتی برای جوانانی که شرکت در مبارزات مسلحانه علیه رژیم دیکتاتوری داشتند، هیچ دانشجویی را محروم از تحصیل نکرد. تحصیل کردن و کسب دانش یکی از بنیادیترین حق بشر است و حتی همین قانون اساسی، حکومت را موظف کرده که تمام شرایط تحصیل را برای همه جوانانی که می خواهند تحصیل کنند، فراهم کند. حالا چرا از شما می ترسند؟ به ۲ دلیل، یکی شما نسلی هستید که در دوران جمهوری اسلامی به دنیا آمدید، تحت برنامه اینها تحصیل کردید ولی نتوانستند شما را مقبول بدهند و اعتراض شما که از بروز اندیشه هاتان و فعالیتهاتان است شکست این نظام را در فراهم آوردن شرایط رضایت مندی ملت نشان می دهد. دوم اینکه شما صاحب اندیشه هستید، اندیشه را بیان می کنید، مغز شما پویاست، ساکت نمی نشینید، بنابراین شما موجودات خطرناکی برای این نظام هستید. تصور اینکه شما که اندیشه هاتان را بروز می دهید اگر شما را کنار بگذارند و ساکت کنند بقیه دانشجویان تسلیم هستند، این هم یکی از تصورات و اوهامی است که این حکومت دارد، مثل توهمات دیگری که دارد و این درک را نمی کند که بخش خصوصی از دانشجویان و جوانان ما اعتراضاتی را برپا می کنند، بخشی عمده از بدنه دانشجویی فقط به خاطر اینکه از تحصیل محروم می شوند این آتش را زیر خاکستر نگه می دارند. ما دیدیم که در شرایط خاص بدنه دانشجویی به اعتراض برخاسته و در ایران هم که یکی از کشورهای معدودی است که جنبش دانشجوییش یکی از گسترده ترین و پویاترین و تاثیرگذارترین جنبشهای دانشجویی تاریخ است. بنابراین این آقایان می خواهند سطح دانشگاه را با بازنشسته کردن استادان باسواد و فرهیخته و جایگزین کردن کسانی که سوادی ندارند، پر کنند و تصور می کنند که انقلاب فرهنگی دیگری را دارند پایه گذاری می کنند. تصور نمی کنم که هیچ دانشگاهی و هیچ بدنه دانشجویی اینقدر نزول فرهنگی بخورد که آقایان توقعی که دارند در این انقلاب فرهنگی موفق بشوند. ولی ما فعالان سیاسی و اجتماعی وظیفه بسیار مهمی داریم، ما هرگز نباید جوانانمان و بدنه دانشجویی کشور، چه فعال و چه غیر فعال را تنها بگذاریم. ما وظیفه داریم که همیشه پا به پای شما و دوش به دوش شما باشیم، از اندیشه های شما حمایت کنیم، از خواسته هایتان پشتیبانی کنیم و طوری عمل کنیم تا شما بتوانید روی ما حساب باز کنید. بنابراین من به شما نوید می دهم که هر چند باید در طول این سال تحصیلی، تا آنجا که امکان دارد صدایتان را به همه دنیا برسانید و همه جا اعتراض کنید و از همه ما کمک بگیرید که به دنبالتان باشیم، پشتیبانتان باشیم، کاری را که می توانیم انجام بدهیم. ولی فکر می کنم امسال باید شما تحمل کنید همانطوریکه تحمل کردید و به مبارزه بپردازید. سال آینده شما حرف اول را خواهید زد.»
سخنران پنجم، آقای اولیایی فرد (وکیل) بودند. وی چنین آغاز کرد: «چرا این شروع را ما همیشه از فردوسی می گوییم؟ به خاطر اینکه کلید را در واقع به ما داده است. خداوند جان را بدون خرد نیافریده زیرا که تکامل انسان بسته به تکامل خرد است و این خرد تنها ابزار تکامل آدمی است و با ارزش. این خرد در واقع عنصری است که حکومتهای اقتدارگرا همیشه از آن می ترسند و برای همین است که اینجور حکومتها همیشه سعی می کنند جلوی این مسئله را بگیرند.» اولیایی فرد در ادامه گفت: «ما جامعه غیر ایران را در واقع می توانیم اینگونه تقسیم بندی کنیم که: ۱- دوران قبل از مسیحیت ۲- دوران بعد از مسیحیت ۳- دوران پس از قرن ۱۸
تقسیم بندی در ایران: ۱- قبل از اسلام ۲- بعد از اسلام ۳- مشروطه ۴- انقلاب ۵۷
مشروطه صورت گرفت با نیتهای خالصانه اما نه بطور مطلق بلکه بطور نسبی. پس از مشروطه که به وعده ها عمل نشد و متاسفانه دوباره جو ناعادلانه ای در ایران برقرار شد. تصمیم بر این گرفته شد که انقلابی شود و ایران رو به پیشرفت برود، رو به عدالت برود، رو به آزادی برود. در واقع انقلاب ۵۷ فرزند مشروعی بود اما ناخلف تربیت شد، ناخلف تربیتش کردند و شروع کرد به قلع و قمع مادر و پدر و اطرافیان خودش و ما همه امروز که اینجا هستیم به هر نوعی چوب این فرزند ناخلف را داریم می خوریم، فرزندی که دیگر راهی به اصلاحش وجود ندارد. کانون تربیت و اصلاح را گذرانده، حبس را گذرانده، جریمه ها را گذرانده، همه مسائل تعلیمی را گذرانده، اما امروز راهی به اصلاحش وجود ندارد. بنابراین اینکه عده ای بیایند و اصلاح طلبی را مطرح کنند، می خواهند جمهوری را به اسلامیت جوش دهند. اینها به اعتقاد من جنگ خودی با خودی است که در نهایت نتیجه اش هم یکی می شود. درست است که امکان دارد اصلاح طلبی در ایران یکسری آزادیهای ظاهری را به دنبال داشته باشد ولی در ۱۸ تیر در دوران آقای خاتمی این آزمون اصلاح طلبی پس داده شد. چه حمایتی شد؟ دادگاهی که رسیدگی کرد به پرونده ۱۸ تیر فقط یک حکم صادر کرد و یک گروهبانی را به دلیل سرقت یک ریش تراش محکوم کرد. فاجعه ۱۸ تیر مصادف شد با حکم سرقت یک ریش تراش. به هر جهت البته آن نقطه عطفی بود اما حکومت دست گرفت تا همان اصلاح طلبی را هم در نطفه خفه کند و الان هم که باز می بینید زمزمه های کاندیداتوری بعضی افراد می آید تا روز آخر نمی شود گفت که اینها می آیند یا نمی آیند و اگر بیایند چه خواهند کرد. عده ای نسل شما و بنده را نسل سوخته می دانند اما بنده اعتقاد به این مسئله ندارم. می گویند اگر طوفان آید یکی فرار می کند، یکی دیوار درست می کند که ضربه نخورد، یکی آسیاب درست می کند که از این باد بهره کافی را ببرد و چرخه آسیاب به کار بیفتد. بنابراین الان وقت آن آسیابی است که شما باید درست کنید یعنی نه از طوفان بگریزید و نه سدی در برابرش درست کنید، بلکه استفاده کنید برای خودتان و برای نسلهای آینده و باید هزینه اش را هم بدهید. هر چیزی را که بخواهید بدست آورید باید در قبالش چیزی را از دست بدهید، این یک قانون است. شما که اینجا نشستید به خودتان مباهات کنید به خاطر اینکه شما افرادی هستید که زانو نزدید. ما بین آزادیخواهی و مرگ یک گزینه بیشتر نداریم آنهم ذلت است. من خواهشم از شما این است که در برابر حقی که دارید کوتاه نیایید و نه به خاطر اینکه تن بدهید برای درس خواندن به هر جهت، نه آن حق شماست. شما در دانشگاه قبول شدید و باید پذیرفته شوید اما باید این را با برنامه و تدبیر انجام دهید. بنده این افتخار را داشتم تا وکالت اقلیتهای دینی(هموطنان بهایی) را داشته باشم و همچنین دانشجویان دیگر را. تا آنجایی که بضاعتم می رسیده کمک کردم و کمک خواهم کرد و باعث افتخار بنده است. اما من خواهشم اینجا این است که دانشجو دانشجوست، ایرانی ایرانیه، بهایی و مسلمان و شیعه و سنی نداره، پشت همدیگر را نگه داریم. در خاتمه کلامم این را عرض می کنم ما در دعوایی که نسبت به ممنوع التحصیلی و اخراج و عدم ثبت نام هموطنان بهایی بیان کردم اقدام به اقامه دعوا کردم. روش دوستان و همکاران بنده این بود که فقط وزارت علوم و دانشگاه مربوطه را تحت شکایت قرار دادند. بنده آمدم شورای عالی انقلاب فرهنگی هم شکایتم را قرار دادم و نتیجه اش را هم گرفتم. نتیجه اش این بود که تا به حال شورای عالی انقلاب فرهنگی زیر بار مصوبه سیاه و توحش خودش نمی رفت. دادگاه درسته که دعاوی خود را رد کرده اما سند بزرگی دست من داده است و آنکه آمده و گفته که اینها نمی توانند ادامه تحصیل بدهند به خاطر اینکه وضعیتشان با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تطبیق ندارد. این دادگاه اذعان کرده بر اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه ای داده که هموطنان بهایی ما فعلا تا ابد و بطور دائمی نمی توانند از حق خودشون بر خلاف اصل ۱۴ قانون اساسی استفاده کنند که در این راستا خواهش من این است که هماهنگی شود و دادخواستهای متعددی، هر کسی که می تواند بدهد، با موضوع ابطال این مصوبه سیاه، و وقتی این حجم را ببینند مجبور به ابطال این می شوند. وقتی این ابطال شود شما بزرگترین گام را در جهت انسانیت، اخلاق و قانون برداشته اید.»
سخنران ششم، خانم مهدیه گلرو بودند. وی گفت: «بحث مطرح شدن تعلیق از ابتدا قبل از دوره دکتر احمدی نژاد بوده. برای دوستانی که مدعی اصلاحات هستند بد نیست بدانند که بحث محرومیت از تحصیل در دوره اصلاحات آغاز شده و کمیته انضباطی از آن دوره وارد دانشگاه ها شده. بحث اولیه بر این بود که کمیته انضباطی باعث می شود دانشجویان به خاطر هر چیز کوچکی و هر مشکلی که در دانشگاه برایشان ایجاد می شود پایشان به کلانتری و اطلاعات باز نشود. کمیته انضباطی تشکیل شد تا مشکلاتی که دانشجویان داشتند را داخل دانشگاه حل کند و پایشان به چنین جاهایی باز نشود. اما امروز ما در شرایطی هستیم که کمیته انضباطی آنقدر برای دانشجویان سنگین شده که بسیاری از دانشجویان حتی خود من حاضر هستم یکسال بروم زندان ولی برگردم دانشگاه، چون ۱۵ واحد فقط دارم تا لیسانسم را بگیرم و الان یک دیپلمه محسوب می شوم و آن هم در کشوری که همه بچه ها می دانند که چقدر سختی کشیدیم تا در دانشگاه های دولتی قبول شویم تا پول ندهیم، چقدر سختی کشیدیم تا بتوانیم از سد کنکور رد شویم. بنابراین راه به جایی می رسد که بعد از ۴ سال درس خواندن هنوز هیچی، دیپلمه هستیم. یک نمونه دیگر که از ممنوعیت از تحصیل است، نمونه دوستانمان در پلی تکنیک می باشد. دوستانمان در پلی تکنیک که به تازگی آزاد شدند امروز که سراقشان را از دوستانشان می گرفتم می گفتند که این دوستان هنوز مشروط توانستند ثبت نام کنند آن هم با این وضعیتی که گفتند شما ۳ ترم غیبت در دانشگاه بدون دلیل داشتید. بحث دیگر روالی است که حاج آقا شریعتی در دانشگاه علامه پیگیری کرده، تعلیق های پشت هم. اینقدر این تعلیق ها متوالی و با سنوات می شود که در واقع آن دانشجو اخراج آموزشی می شود مانند خودم. در واقع در دانشگاه های ایران امروز انتقاد مساوی شده با محرومیت از تحصیل همانطور که وکیلمان آقای اولیایی فرد فرمودند این جریان نقض قانون است هم بند ۱۴ هم بند ۲۳ یا ۲۲ اگر اشتباه نکنم که بحث تفتیش عقاید را مطرح می کند. عدم وجود هیچ گونه قانون، کمیته انضباطی می رویم ولی هیچ قانونی وجود ندارد فقط بحث این است که از آن فرد خوششان بیاید یا نه. هیچ قانونی وجود ندارد در مورد اینکه چند ترم و به چه شکل محرومیت از تحصیله. کتاب حقوق دانشجویی که مدعی می شوند بر اساس حقوق دانشجویی و بر اساس آن حکمها را می زنند، اینقدر این کتاب تبصره دارد که ما دانشجویان حقوق علامه که از دانشجویان بسیار موفق هم هستند یک تبصره ای داخل آن پیدا کرده اند که باز دانشگاه اجازه دارد به این شکل محرومیت از تحصیل داشته باشد. بحث دیگر همکاری شدید وزارت علوم و وزارت اطلاعات است که در واقع می شود گفت وزارت علوم تبدیل شده به وزارت اطلاعات ثانی در جمهوری اسلامی.
بازداشتهایی که در تمام کشور دارد انجام می شود با همکاری صد در صد وزارت علوم است و وقتی دانشگاه و وزارت علوم می بینند که نمی توانند با حکم محرومیت از تحصیل جلوی دانشجویان را بگیرند دست به دامن اطلاعات می شوند تا شاید با زندان بتوانند جلوی آنها را بگیرند. من از دوستانی که اینجا هستند خواهش می کنم اگر نسخه جدیدی کسی دارد به ما بگوید شاید کارهایی که نتیجه بخش باشد و من حداقل ۱ ترم دیگر تعلیق نخورم تا اخراج شوم. امیدوارم یک روزی باشد که نشستی نگذاریم که در آن در مورد حقوق بدیهیمان حرف بزنیم بلکه در مورد آزادی اندیشه و آزادی بیان حرف بزنیم.»
سخنران هفتم، آقای میلاد اسدی (به نمایندگی از دفتر تحکیم وحدت) بودند. وی گفت: «به نظر ما تنها بحث مهم استقلال دانشگاه است. در چند سال اخیر شاهد بودیم که با به روی کار آمدن دولت نهم محرومیت از تحصیل در این ۲ سال اخیر عریانتر خودش را نشان داد و حاکمیت، دامنه محرومیت از تحصیل را گسترده تر کرد. ما با ۳ نوع از محرومیت مواجه هستیم:
۱-محرومیت از تحصیل در دوران دانشجویی، ۲- ستاره دار کردن دانشجویان، ۳- محرومیت از حق تدریس (بازنشسته کردن اجباری اساتید)
شاخصه فعالیتهای تحکیم در سالهای اخیر حمایت از حق تحصیل بود، همچنین در سال جاری نیز این بحث را پیش خواهیم برد.
ما فکر می کنیم که حاکمیت فعلی درصدد ایجاد نوعی انقلاب فرهنگی جدید است و نباید گذاشت تا انقلاب فرهنگی جدیدی رخ دهد و باید در برابر این اقدام حکومت مقاومت کرد. ما هر چه بیشتر هزینه بدهیم و این عملکرد حاکمیت را نقد کنیم می توانیم به آینده امیدوار باشیم. وارد شدن شورای انقلاب فرهنگی به دانشگاه برای گزینش دانشجویان و اساتید امری بیجا و بی مورد است.»
آقای اسدی ضمن تاکید بر تشکیل و ادامه این گونه جلسات و نشستها، بر کمک و استفاده از تجربه دیگران (مهندس زعیم، دکتر ملکی و …) و تشکیل جمعی از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل (به شکل NGO یا …) برای جلوگیری از اینگونه اقدامات حاکمیت تاکید کرد.
سخنران هشتم، خانم زهرا جانی پور (از دانشجویان ستاره دار سال ۸۵) بودند که ۴ بحث ذیل را بیان و تشریح کردند:
بحث اول: برخوردهایی که با دانشجویان انجام می شود فکر می کنم دلیل اصلیش به خاطر انتقاد کردن دانشجویان است.
بحث دوم: مجلس و عدم حمایت نمایندگان از دانشجویان.
بحث سوم: مدرک آقای کردان.
بحث چهارم: سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاه ها.»
سخنران نهم، آقای آرمین لطفی(از اقلیتهای بهایی) بودند.
سخنران دهم، خانم پراکند (وکیل) بودند که به بیان راهکارهای قانونی پیش روی دانشجویان پرداختند.
سخنران یازدهم، آقای پیمان عارف بودند. وی گفت: «بحث بسیار ساختاری تر از اینهاست. ما با حاکمیتی مواجه هستیم که این حاکمیت اساسا با ماهیت کارکردی نهاد دانشگاه مشکل دارد. ما با ساختاری مواجه هستیم که این ساختار بالواقع ساختاری است در مقابل جهان جدید و نهادهای جهان جدید. انقلاب فرهنگی را برای تثبیت این ساختار انجام دادند. ۱۸ تیر روزهایی بود که ساختار را واقعا لرزاند و اشک بعضی از مسئولان و اصحاب قدرت را در آورد. در دهه ۸۰ جنبش دانشجویی وارد دو بازی بزرگ شد. یکی بازی رفراندوم که بازی بسیار بزرگی بود، و دیگری بازی تحریم انتخابات ریاست جمهوری که کار کوچکی نبود. می خواهم این را بگویم که جنبش دانشجویی کارهای بسیار سترگی در دهه ۸۰ انجام داده است.»
سخنران دوازدهم، آقای محمد اسماعیل سلمانپور بودند. وی گفت: «محرومیت از تحصیل چیزی است که در کشور ما بیداد می کند.
آماری از اتفاقات در پلی تکنیک:
از سال ۸۵ که انجمن پلی تکنیک را وحشیانه تخریب کردند و سناریویی را کلید زدند در خاموش کردن صدای هر انتقاد و اعتراضی که در دانشگاه های کشور وجود دارد، همراه با تهدیدات، احضارها و … بین سالهای ۸۶ تا ۸۷ فقط و فقط از دانشگاه امیرکبیر حدود ۲۰ تن از دانشجویان به زندان رفتند و برگشتند. رئیس دانشگاه پلی تکنیک(رهایی) در برخورد با دانشجویان منتقد دل حاکمیت را شاد کرد، با صدور احکام تعلیق برای دانشجویان و به همراهش راه ندادن در دانشگاه، خوابگاه و … . از ابتدای امسال هم کمیته انضباطی مجددا فعال شده و عده ای از دانشجویان حکم دریافت کردند، احضار شدند و … . در مورد بحث محرومیت از تحصیل، طبق گفته مسئول نهاد رهبری در این دانشگاه، حاکمیت به این نتیجه رسیده است به کسانی که منتقد آن هستند هیچ امکاناتی را ندهد.»
آقای سلمانپور با طرح سوال: چه می شود کرد؟ چنین پاسخ و ادامه داد: «ما از همدیگر دور نباشیم، اتحاد بیشتری لازم است و باید به اساتید دانشگاه و دوستان دیگر بیشتر وصل شد. فکر می کنم همه این تعاملات باید با فشار بین المللی حل شود.»
سخنران سیزدهم و پایانی، آقای شیرمحمدی (دبیر تشکل غیر دولتی ایرانیان طلوع فردا) بودند که ۴ پیشنهاد ذیل را بیان نمودند:
۱- تشکیل دبیرخانه (داشتن اطلاعات آماری دانشجویان محروم از تحصیل و ایجاد صندوق مالی یا رفاه جهت در اختیار قراردادن آنها)
۲- امر سازماندهی که فقط به تهران ختم نشود بلکه به شهرستانها و دانشگاه آزاد هم برسد.
۳- در خصوص بحث اساتید، اساتید محروم شده از تدریس، از تریبونهای اعتراضی صنفی در دانشگاه ها استفاده کنند.
۴- شرکت در تجمعات دیگر گروه ها (مثلا سندیکای کارگران شرکت واحد و …) تا آنها هم در تجمعات ما شرکت کنند.
۲۰ مهر ۱۳۸۷
اطلاعيه شوراي دفاع از حق تحصيل درباره نشست سراسری مهرماه
مسئله اول عدم وجود آماري دقيق از دانشجويان محروم از تحصيل است. نظر به سياست هاي جديد وزارت علوم در عدم صدور كارنامه براي دانشجويان ستاره دار و تهديد دانشجويان محروم از تحصيل براي رسانه اي نشدن وضعيتشان، شكي نيست كه تعداد اين دانشجويان بسيار بيشتر از آني باشد كه در رسانه ها بازتاب يافته است و اين امر تلاشي جدي به منظور كسب آماري دقيق از اين دانشجويان را ضروري مي نمايد.
مسئله ديگر عدم وجود وجود ارتباط مستمر و فراگير ميان اين دانشجويان است و ازين رو وجود تشكل فراگيري كه به طور ویژه به مسئله محرومين از تحصيل بپردازد ضروري است، تشكلي كه با ايجاد شبكه ارتباطي ميان اين دانشجويان و با انباشت و انتقال تجربه به محرومين از تحصيل به آنان در چگونگي مواجهه با مسائلشان مشاوره دهد ويا با پيگيري حقوقي اين موضوع مانع از تكرار اين مسائل در آينده گردد.
مسئله بسيار مهم ديگر آن چيزي است كه پس از محروميت از تحصيل بر سر اين دانشجويان آمده است. در جامعه اي كه هيچ تضميني براي امرار معاش و زندگي حداقلي براي شخصي با تحصيلات عاليه و بدون سابقه سياسي وجود ندارد، تصور دشواري زندگي يك دانشجوي محروم از تحصيل با محدوديت هاي شغلي مترتب بر فعاليت هايش سياسي و انتقادي چندان سخت نمي باشد و اين مسئله اي در خور تأمل و دغدغه آرين مي باشد. به اينها بيافزائيد رنج ناشي از عدم سازگاري با وضعيت موجود و علادق انتقادي اينان را كه در برخورد با واقعيت سخت و صلب جامعه استبداد زده، معمولأ جز به نااميدي و سرخوردگي منجر نمي شود.
با توجه به آنچه كه در بالا آمد، جمعي از دانشجويان محروم از تحصيل تصميم گرفته اند با تشكيل شورائي گشوده و باز از همه دانشجوياني كه به نحوي حق تحصيلشان مورد خدشه قرار گرفته است، رسيدگي به مسئله اين دانشجويان را به صورت جامع و سامانمند در دستور كار خود قرار دهند و در راستاي همين سياست تصميم گرفته اند كه با برگزاري نشستي، مسئله محرومين ازتحصيل را به هم انديشي بگذارند. نظر به آنكه هر دانشجوي ستاره دار و يا تعليقي چه در گذشته و اكنون، به صورت بالقوه مي تواند عضوي ازين شورا باشد، در نتيجه حضور اين عزيزان بي ترديد در مشروعيت و همچنين موفقيت اين اين تشكل تأثير گذار مي باشد، لذا از همه اين عزيزان و همچنين فعالين اجتماعي و مدني و اساسأ هر فردي كه حاضر به همكاري در مسئله فوق مي باشد، در اين گردهمايي دعوت به عمل مي آيد.
توضيحات:
از افراد علاقمند به حضور دعوت مي شود با پست الكترونيك showra@gmail.com تماس گرفته تا هماهنگي هاي لازم با آنان انجام گيرد
آدرس وبلاگ شوراي دفاع از حق تحصيل: showra.blogspot.com
۱۸ مهر ۱۳۸۷
نامه سرگشاده جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل خطاب به وزیر علوم - شهریور 87
جناب آقای دکتر زاهدی
وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری
با سلام و احترام؛
متاسفانه همانطور که مطلعید با تکیه زدن شما بر منصب ریاست وزارت علوم، محروم نمودن دانشجویان از تحصیل بدل به امری معمول گشته است. سه سال پیش، نزدیک به هزار و هفتصد تن از داوطلبین آزمون کارشناسی ارشد که حائز صلاحیت علمی لازم برای ادامه تحصیل در مقطع بالاتر گردیده بودند، در اعلام نتایج نهایی آزمون متوجه شدند که در مقابل نام آنها یک، دو یا سه ستاره قرار گرفته است که در این میان از ثبت نام هفده نفراز دانشجویان سه ستاره در مرحله نهائی ممانعت به عمل آمد. اگر چه در پی شکایت دانشجویان، دیوان عدالت اداری دستور موقتی مبنی بر پذیرش بعضی از دانشجویان در دانشگاههای مربوطه صادر نمود، ولیکن در عین ناباوری مسئولین دانشگاه از گردن نهادن به این حکم سر باز زدند و این دانشجویان هیچگاه امکان ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل را نیافتند.
این سیاست در دو سال گذشته با شیوه جدیدی ظهور نموده است، به این ترتیب که این بار برای تعدادی از داوطلبین آزمون کارشناسی ارشد اصلأ کارنامه آزمون صادر نشد و از آنها خواسته شده بود که به هسته گزینش استاد و دانشجو واقع در طبقه چهارم سازمان سنجش مراجعه نمایند و در آنجا به آنان توضیح داده شد که اگر چه واجد صلاحیت علمی برای پذیرش در مقطع کارشناسی ارشد می باشند ولیکن به سبب عدم احراز صلاحیت عمومی! از ادامه تحصیلشان ممانعت به عمل آمده است و این نکته ایست که در پی شکایت دانشجویان و در نامه وزارت علوم در پاسخ به دیوان عدالت اداری، صریحأ ذکر شده است.
همچنین در سه سال گذشته کمیتههای انضباطی دانشگاههای مختلف، برای بسیاری از فعالین دانشجویی احکام سنگین تعلیق بعضا دو، سه یا چهار ترم صادر نمودهاند که در برخی موارد این احکام منجر به پایان سنوات تحصیلی این فعالان دانشجویی و اخراج آنها از دانشگاه گردیده است. نمونه این گونه احکام را می توان در دانشگاه علامه و صنعتی امیرکبیر و تبریز مشاهده نمود، احکامی که تقریبأ همگی آنها در شرایطی ناعادلانه صادر شده است.
جناب آقای زاهدی:
براستی آیا شما از چگونگی صدور احکام در کمیته های انضباطی اطلاع دارید؟ آیا می دانید که چقدر ترکیب نفرات کمیته انضباطی غیر منصفانه و بر ضد دانشجوست؟ آیا می دانید که در اکثر اوقات دانشجویان هیچ مجالی برای دفاع از خود نمی یابند؟ آیا می دانید که بسیاری از این احکام در شرایطی صادر شده است که امضاء مسئولین دانشگاه پای توافقنامه ای که عدم احضار دانشجو به کمیته انضباطی جزوی از آن است، خشک نشده است؟ براستی کمیته انضباطی مرکز تا به حال چقدر به این گونه احکام ناعادلانه رسیدگی نموده است؟
آقای وزیر، مگر نمی گوئید که دانشجو باید سیاسی باشد و دانشگاه مرکز تحول است. پس چگونه است که فعالین دانشجویی منتقد دولت این گونه متحمل هزینههای سنگین می گردند و از حق طبیعی خود محروم می گردند؟ آیا فعالیت سیاسی مورد نظر شما، صرفا در تعریف و تمجید از دولت خلاصه میگردد؟ آقای وزیر، چگونه می توانید این محرومیت از تحصیلها را توجیه نمایید؟ مگر نه اینکه حق تحصیل جزو حقوق اولیه انسانهاست، براستی آیا وزارت تحت امر شما حقوق اولیه انسانها را نیز به رسمیت نمی شناسد؟ مگر نه آنکه در تعالیم مذهبی ما، مقام عالمی بالاتر از مقام شهید معرفی شده است. آیا تعالیم دینی شما چیزی غیر از تعالیم دینی ماست یا آموزههای بزرگان دین شما با آموزههای پیامبر اسلام و ائمه متفاوت می باشد؟
آقای وزیر چرا، دو سال متوالی است که برای تعدادی از داوطلبین آزمون کارشناسی ارشد کارنامه صادر نمیگردد؟ مگر سازمان سنجش موظف به ارائه کارنامه به شرکت کنندگان نمی باشد؟ اگر آنگونه که گزینش سازمان سنجش اعلام می کند، آنها صلاحیت ادامه تحصیل در مقطع بالاتر را ندارند، آیا آنها صلاحیت کسب رتبه و کارنامه خود را هم ندارند؟ پس چرا از همان ابتدا اسامی این بی صلاحیتان برای ادامه تحصیل را اعلام نمی کنید تا این وقت و انرژی بی حاصل را صرف کاری بکنند که صلاحیتش را دارند!؟
جناب آقای زاهدی، در کجای دنیا برای ادامه تحصیل، شرط احراز صلاحیت غیرعلمی نهاده اند، که شما اینگونه می کنید؟ براستی عدم صلاحیت این افراد در کدام مرجع حقوقی و قانونی مورد بررسی قرار گرفته است؟ پس چرا فرصتی برای دفاع از حقوق قانونیشان به آنان داده نشد؟ براستی مگر برای یک اتهام، آنهم واهی! چند بار باید مجازات شد؟ پس آنهمه حکم کمیته انضباطی و دادگاه برای چه بود و حال این محرومیت از تحصیل برای چه؟! آیا می دانید که بسیاری از شرکت کننده در آزمون این شبهه را مطرح می سازند که سازمان سنجش کارنامه آزمونشان را دستکاری می کند؟ براستی آیا این پندار در مورد وزارتی که کارنامه شرکت کنندگان را به آنان نمیدهد و مسئولین تحت امرش به هیچ عهد و میثاقی پای بند نیستند و حتی حکم دیوان عدالت اداری را به هیچ می گیرند، خیلی غیر منطقی و نارواست؟!
آقای وزیر، راهی که شما در پیش گرفته اید، می رود تا رفته رفته تمامی اعتماد میان شما و دانشگاهیان را زایل کند، راهی که نه به صلاح دانشگاه است، نه دانشجو، نه دین و نه اساسأ بشر! دانشگاهی که شما ازاسلامی کردنش دم می زنید، می رود که اندک مایه های انسانی خویش را نیز به فراموشی بسپارد! امروزه دانشگاه اگر که مشکلی دارد آن فقر روح آکادمی، یعنی آزادیست، البته اگر که بپذیریم هنوز چیزی از آن باقیمانده است! براستی که دانشگاه قبل ازهر تغییری، نیاز به بازاندیشی شما در سیاستهایتان و اساسأ فهمتان از آکادمی وعلم دارد! و این تغییر رویه به جد ضروری وحیاتی می نماید، مگر آنکه بر خلاف صلاح همه اینها، سودای دیگری در سر داشته باشید…!!!
دانشجویان ستاره دار :
ضیا نبوی، علی صابری، ناصر پویافر، سید حامد احمدی ، توحید علی زاده، اصغر قنبری، صمد پاشایی، نادر مهدقره باغ، ناهید بابازاده، امین امامی،یحیی صفیاریان،زهرا توحیدی ،علرضا خوشبخت، مرتضی حسین زاده،حنیف کراگری
محرومین از تحصیل با حکم کمیته انضباطی:
صادق شجاعی، سعید فیض الله زاده، مجید دوری، علیرضا موسوی، مهدیه گلرو، آیدین خواجه ای، فراز زهتاب، مسعود عهدی، منصور امینیان، سجاد رادمهر، امیر مردانی
نشست کانون مدافعان حقوق بشر با موضوع حق تحصیل - شهریور 87
کانون مدافعان حقوق بشر در بیانیه خود که به همین مناسبت منتشر کرد، افزوده است: «رسالت پیامبر گرامی اسلام نیز با کلمه اقراء شروع میگردد. خوشبختانه قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز این حق اساسی را به رسمیت شناخته است. معالاسف بارها دیده شده که کمیتههای انضباطی دانشگاهها و یا وزارت علوم برای مدت محدود و یا بهصورت عام افرادی را از حق تحصیل محروم نموده است و این در حالی است که مجرمین غیرسیاسی حتی اگر مرتکب جرائم سنگین شده باشند حق ادامه تحصیل در زندان را دارند.
کانون مدافعان حقوق بشر بر این باور است که هیچ مقامی نمیتواند فرد یا افرادی را از حق تحصیل بهطور کلی محروم نماید. دادگاهها هم حق ندارند بهعنوان مجازات و یا تتمیم آن فرد یا افرادی را از حق تحصیل محروم نمایند. لذا به مسوولان مراجع ذیربط هشدار میدهد، هر چه سریعتر نسبت به پایان دادن این امر غیرقانونی اقدام عاجل بهعمل آورده تا دانشجویان عزیز که از حق تحصیل برای مدت محدود و یا بهطور کلی محروم گردیدهاند، بتوانند تحصیلات خود را ادامه دهند.»
از همین رو هادی اسماعیلزاده عضو شورای عالی نظارت کانون مدافعان حقوق بشر نشست دوشنبه۱۱ شهریورماه ۱۳۸۷ را با اشاره به اصول سوم، بیستم و سیام قانون اساسی و مواد ۲۶ و ۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۳ میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که ایران نیز به آن پیوسته است آغاز کرد تا مبنای سخن دانشجویان محروم از تحصیل باشد.
نداشتن صلاحیت عمومی مبنای محرومیت
به گزارش روابطعمومی کانون مدافعان حقوق بشر، مهدی زمانی نماینده دانشجویان محروم از تحصیل اولین سخنران این نشست بود که به شرح حال اتفاقات گذشته پرداخت و در ادامه از نامه هسته گزینش سخن گفت که در آن به دانشجویان محروم از تحصیل اعلام شده است که در آزمون علمی پذیرفته شدهاند اما صلاحیت عمومی را برای ادامه تحصیل ندارند. گویا استناد این نامه مصوبهای است که در آن به افراد معاند با نظام اشاره دارد.
او در ادامه از اینکه دانشجویان محروم از تحصیل را به اداره اطلاعات شهرستانها ارجاع میدهند تا نظر مثبت آنان را جلب کنند، سخن گفت. نماینده دانشجویان محروم از تحصیل همچنین به پیگیریها و شکایتهایی که تاکنون در این خصوص انجام دادهاند، اشاره کرد.
زمانی در بخش دیگری از سخنان خود رای دیوان عدالت اداری را در خصوص یکی از دانشجویان قرائت کرد که در آن به یکی از مصوبههای شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره داشت که مقرر میکند، به دیوان عدالت اداری، کمیسیون اصل ۹۰ و بازرسی کل کشور اعلام شود که احکام نهایی صادره توسط گزینش دانشجو و کمیته انضباطی بر اساس مصوبات شورای انقلاب فرهنگی است و با توجه به اظهار نظر امام خمینی در خصوص مصوبات شورای انقلاب فرهنگی، نهادهای مزبور باید با این مصوبات مخالفت نکنند.
صادق شجاعی دانشجوی دانشگاه علامه دیگر سخنران این نشست بود. او احکام منع موقت از تحصیل را که به گفته او به صورت فلهای برای دانشجویان صادر میشود، مورد توجه قرار داد. احضار به کمیتههای انضباطی موضوعی بود که او از آن سخن گفت. او گفت، برای افرادی که عضو انجمنهای اسلامیای هستند که آنان به رسمیت نمیشناسند، حکم تعلیق صادر کردهاند.
او سپس شرح حال خود را چنین بیان کرد: در حالیکه یک ترم تعلیق را میگذراندم، به کمیته انضباطی احضار شدم که در آنجا بهخاطر مصاحبه با رسانه بیگانه دو ترم تعلیق گرفتم، این در حالی است که در آن زمان من حتی حق استفاده از کتابخانه را نداشتم.
شجاعی همچنین به نمونههای دیگری اشاره کرد، احضار ۶۰ نفر و صدور حکم حداکثری برای هشت نفراز دانشجویان دانشگاه تربیت معلم که بسیار نگرانکننده است.
فرشید مقدم دانشجوی ستارهدار سال ۸۶ نیز گفت که این دانشجویان از طیف و طبقه خاصی نیستند اما یک خواسته کلی دارند و آن پاسخگو کردن دولت است. او با بیان اینکه بخشی از وظیفه ما افشاگری است، دلیل این وظیفه را چنین شرح داد: دانشجویان خبر ندارند که گزینش وجود دارد. بنابراین گفت که در این راستا از همه ابزارها استفاده میکنند.
به این ترتیب نوبت به شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و رئیس کانون مدافعان حقوق بشر رسید تا او سخنان خود را در دفاع از حق تحصیل به اصل سیام قانون اساسی مستند کند.
شیرین عبادی: آیا این روش ما را به سوی خودکفایی علمی میبرد؟
شیرین عبادی با طرح این پرسش که آیا اصل سیام قانون اساسی اجرا شده است؟ گفت که همه میدانیم مدارس دولتی چه کاستیهایی دارد. از این مسئله گذشته این همه کودک خیابانی چه میکنند، آنان بازماندگان از تحصیل هستند. آنان به علت فقر و به امید یافتن لقمهای نان، نیمکت مدرسه را رها کردهاند و به خیابان آمدهاند، چرا؟ چون پول ندارند. او افزود: به دولت گفتهایم، شعار ما این است، کار کودکان، تحصیل است. بنابراین برای این کودکان مستمری بگذارید و آنها را از خیابانها جمع کنید.
عبادی در ادامه ناکارآمدی را تنها ناظر به دانشآموزان ندانست و گفت: با معلمان چه کردند، مشکل معلمین حل نشد، تعداد زیادی از معلمان به دلیل حقطلبی درگیر مسائل اداری هستند. خواستهشان چیست؟ امکانات بیشتر برای خدمت بیشتر به بچههای ما، دیدید چه کردند. آیا کاری که با معلمان کردند ضربه به حق تحصیل نیست؟
او در زمینه دانشگاهها به آمار یونیسف اشاره کرد که ایران در میان ۱۵۰ دانشگاه معتبر جهان قرار ندارد. بنابراین عبادی با طرح این پرسش که چرا رتبه دانشگاههای ما در سطح بینالمللی پایین آمده است؟ گفت: ما نهتنها قدرت جذب اساتید درجه یک را نداشتیم بلکه بهتدریج به سویی حرکت کردیم که استادان خوب را هم از دست دادیم. او گفت: قبلا از حضور در کلاس منع میکردند اما الان شیوه دیگری را پیش گرفتهاند و میگویند بازنشسته شدهاند.
او در ادامه پرسید: آیا بازنشستگی از علم داریم؟ اساتید سرمایههای معنوی یک کشور هستند. همین رفتار باعث میشود که رتبه ایران پایین بیاید. استاد ابوالقاسم گرجی و ناصر کاتوزیان را بازنشسته کردند در صورتی که آنان سالها میتوانستند تدریس کنند. دانشکده حقوق را از این افراد تهی میکنند. چه کسی میخواهد جای آنها را بگیرد؟ البته باید به جوانها میدان داد اما این به آن معنا نیست که این اساتید را باید بازنشسته کرد. آیا این روش با اصل سیام قانون اساسی منطبق است ، آیا این روش ما را به سوی خودکفایی علمی میبرد؟
به این ترتیب بود که ناصر پویافر دانشجوی ستارهدار سال ۸۷ گفت، جای تعجب نیست که ناصر کاتوزیان اخراج شود، چون قرار نیست علمی مطرح باشد. او در توضیح این سخن گفت: میگویند برای ما صلاحیت علمی مد نظر نیست، شما صلاحیت عمومی ندارید. میگویند صلاحیت عمومی برای ما احراز نشده است، باید پرسید مرجع تصمیمگیری کیست؟ علاوه بر این رتبه علمی ما را هم اعلام نمیکنند. صلاحیت عمومی نداریم، آیا صلاحیت آنکه رتبه علمی خود را هم بدانیم، نداریم؟
او با اشاره به نامهای که دانشجویان محروم از تحصیل به وزیر علوم نوشتهاند، خواستار پاسخگویی به این نامه شد.
نقش خصومتها در ردصلاحیت
متین مشکین دانشجوی اخراجی دوره دکترا نیز پس از آنکه شرح حال مختصری از وضعیت خودش را ارائه کرد، گفت که او دانشجوی بورسیه بوده اما بورس او را لغو کرده اند، بنابراین از ثبتنام او جلوگیری کردهاند. او گفت که به آنها گفته حاضراست پول بورس را بپردازد اما گفتهاند که این موضوع خلاف قانون است.
مشکین در ادامه گفت: قرار شد از جای دیگر بورس آورده شود. پیگیریها فراوان شد و در نهایت قرار شد تا در کمیته موارد خاص حکم بورس دیگری آورده شود به شرط آنکه حراست بپذیرد.
متین در ادامه با اشاره به شکایت مجددش به دیوان عدالت اداری گفت که گویا مستندات دیوان عدالت اداری مطابق با نظر برخی نهادها و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. او همچنین از برخی خصومتها در رد صلاحیت دانشجویان سخن گفت، «بعد از روی کار آمدن دولت نهم برخی از کسانی که روزگاری رقیب سیاسی دانشجویان بودند و امروز در برخی پستها قرار گرفتهاند، به این روند دامن میزنند.»
از همینرو محمد سیفزاده عضو شورای عالی نظارت کانون مدافعان حقوق بشر این موضوع را از جنبه حقوقی مورد بررسی قرار داد.
سیفزاده: حق تحصیل از جمله حقوق اساسی بوده که هیچ مقامی حق سلب آن را ندارد
محمد سیفزاده با اشاره به ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر که بهموجب دو فقره میثاق فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، مدنی در سال ۵۴ به تصویب مجلس شورای ملی رسید و برابر ماده ۹ قانون مدنی، از جمله قواعد لازمالاتباع است،به شارع مقدس اسلام نیز در آیات و احادیث و روایت بسیاری در ستایش علم و نکوهش و جهل و بیسوادی اظهارنظر کرده است، اشاره کرد و گفت: «در اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی، صحبت از فراهم کردن وسیله تحصیل از طرف حکومت است. این وسایل تنها تهیه امکان تحصیل بهمعنای اخص نبوده بلکه برداشتن موانع تحصیل، دارا بودن شغل، مسکن، برخورداری از تامین اجتماعی و بهداشت و درمان و بیمه و زدودن فقر، اعتیاد، فحشا، سامان دادن خانوادههای بیسرپرست و پایین آوردن آمار طلاق و… بهموجب اصول ۲۸ و ۲۹ و ۳۱ و بند ج اصل دوم قانون اساسی و بندهای ۲ و ۳ و ۴ و ۹ و ۱۴ اصل سوم قانون اساسی بوده که علیالانصاف حکومت پس از پیروزی ۲۲ بهمن، دستاورد قابل توجهی نهتنها در موارد فوق نداشته است، بلکه در بسیاری از زمینهها مثل پایین آمدن سن فحشا و اعتیاد و افزایش آمار طلاق و ساماندهی اطفال بیسرپرست، قابل سرزنش است.»
او با بیان اینکه «اخیرا کمیتههای انضباطی دانشگاهها شروع به تفتیش عقیده دانشجویان کرده و استفاده دانشجویان از حقوق مقرر در قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر آنها را مورد بررسی قرار داده، به کمیتهها احضار و حکم به محرومیت تحصیل از یک ترم تا دائم صادر میکنند»گفت: «از لحاظ شکلی، کمیتههای فوق به استناد اصول ۳۶، ۱۵۹، و ۱۷۲ قانون اساسی در مرحلهای که وارد رسیدگی و صدور حکم میشوند، از اساس غیرقانونی و از لحاظ ماهوی نیز با اصول ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲،۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۳۶ و ۳۷ قانون اساسی و مواد ۳، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر مغایر است.»
سیفزاده افزود: «بهموجب تبصره یک ماده ۶۲ مکرر قانون مجازات اسلامی، محرومیتهای زیر فقط میتواند بهوسیله محاکم صالحه بهعمل آید:
الف: حق انتخابشدن در مجالس شورای اسلامی، خبرگان و عضویت در شورای نگهبان و انتخاب شدن به ریاستجمهوری.
ب: عضویت در کلیه انجمنها و شوراها و مجتمعهایی که اعضای آن به موجب قانون انتخاب میشود.
ج: عضویت در هیاتهای منصفه و امنا.
د: اشتغال به مشاغل آموزشی و روزنامهنگاری.
ه: استخدام در وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، شرکتها، موسسات وابسته به دولت، شهرداری، موسسات مامور به خدمات عمومی، ادارات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و نهادهای انقلابی.
و: وکالت دادگستری و تصدی دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق و دفتریاری.
ر: انتخابشدن به سمت داوری و کارشناسی در مراجع رسمی.
ح: استفاده از نشانها و مدالهای دولتی و عناوین افتخاری.
علاوه بر موارد فوق بهموجب ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی، دادگاه میتواند کسی را که بهعلت ارتکاب جرم عمدی به تعریز یا مجازات بازدارنده محکوم کرده است، بهعنوان تتمیم حکم تعزیری یا بازدارنده مدتی از حقوق اجتماعی محروم و نیز از اقامت در نقطه یا نقاط معین ممنوع و یا به اقامت در محل معین مجبور کند و به استناد ماده ۲۰ قانون، مرقوم، محرومیت از بعض یا همه حقوق اجتماعی باید متناسب با جرم و خصوصیات مجرم در مدت معین باشد.»
او افزود: «موارد فوق تمام محرومیتی است که میتواند بهوسیله دادگاه صلاح درباره بزهکار مورد حکم قرار گیرد. حق تحصیل از جمله حقوق اساسی و اصلی مردم بوده که هیچ مقامی حق سلب آن را ندارد. صرفنظر از آنکه حق محرومیت از تحصیل در قوانین موضوع تشریع نشده و به استناد اصل قانونیبودن جرم و مجازات نمیتوان بهعنوان مجازات علیه بزهکار مورد حکم قرار داد. حتی اگر قانونگذار صراحتا در جرایم معینی بزهکار را از حق تحصیل محروم میکرد به استناد اصل ۹ قانون اساسی، این مصوبه و ممنوعیت، مشروعیت قانونی نداشته و برای مردم لازمالاتباع نیست، حال محرومیت دانشجویان از حق تحصیل بهلحاظ فکر و عقیده و شرکت در تجمع و تظاهرات و راهپیمایی که از جمله حقوق مسلم و تردیدناپذیر مردم بوده، نه تنها امری مشروع و قانونی نبوده بلکه اقدامکنندگان با این عمل غیرقانونی، حسب مورد، به استناد ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی، قابل تعقیب و مجازات هستند. توجه داشته باشیم این اعمال خلاف و نقض قانون توسط دولتی انجام میشود که بیش از همه دولتهای گذشته داعیه پیروی از مذهب را داشته و حال آنکه کیست که نداند شارع مقدس اسلام تا چه اندازه برای تحصیل و علم ارزش والایی قائل شده است.»
سیفزاده گفت: باعث تاسف بسیار است که حکومتگران به قوانین مصوب خود ترتیب اثر نداده و آن را نقض میکنند. در حالیکه از مردم میخواهند که به قوانین فوق احترام بگذارند. این تناقض و تبعیض آشکار در فعل و گفتار مسوولان، موجب نابسامانی نظام جامعه و از میان رفتن حرمت قانونی خواهد شد. تردید نکنیم از نقض قانون هیچکس سود نخواهد برد.»
هشدار سیفزاده با پرسش خبرنگاری مواجه شد که پرسید، محرومان از تحصیل چه سابقهای دارند. علی صابری از فعالان دانشجویی در پاسخ به این پرسش گفت که محرومان از تحصیل عموما دانشجویان فعالان در انجمنهای اسلامی و نشریات دانشجویی بودهاند. البته عده کمی هم با غرضورزی و به دلیل وابستگیهای خانوادگی اخراج شدهاند.
۱۷ مهر ۱۳۸۷
تجمع دانشجويان محروم از تحصيل در برابر مجلس شوراي اسلامي - 14 مهر 87
اين بار تجمع آرام دانشجويان با برخورد خشونت بار نيروهاي انتظامي و بازداشت چند ساعته ايشان مواجه شد.
خبرنامه امیرکبير:
بازداشت چند ساعته دانشجویان ستاره دار در مقابل مجلس؛ استفاده از گاز اشک آور برای متفرق کردن دانشجویان
صبح امروز، یکشنبه ۱۴ مهرماه، در حالی که دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل جهت پیگیری حقوق خود به مجلس مراجعه کرده بودند، نیروی انتظامی آن ها را محاصره کرده و سعی کرد با تهدید، دانشجویان را متفرق کنند. پس از آن که مامورین نتوانستند دانشجویان را متفرق کنند آن ها را توسط یک دستگاه مینی بوس نیروی انتظامی بازداشت کردند.
این دانشجویان دو هفته پیش نیز به همین منظور به وزارت علوم مراجعه کردند. اما مسئولین حاضر نشدند پاسخی به ایشان بدهند. سازمان سنجش در سال جاری از ارائه کارنامه به ۱۷ نفر از دانشجویانی که در دوره کارشناسی فعالیت دانشجویی داشتند، خودداری کرد و علت این امر را نظر منفی وزارت اطلاعات دانست. در دو سال گذشته نیز تقریبا همین تعداد از دانشجویان ستاره دار شده بودند.
مهدی عربشاهی، صادق شجاعی، علی تقی پور، مهدیه گلرو، زهرا توحیدی، ضیا نبوی، مرتضی حسین زاده، ناصر پویافر، یادگار صالحی، اصغر قنبری، علی خوشبخت، مازیار معصومی، علیرضا داوودی و سعید فیض الله زاده از جمله دانشجویانی بودند که برای پیگیری حقوق خود به مجلس شورای اسلامی مراجعه کرده بودند.
گزارشات رسیده به خبرنامه امیرکبیر حاکی از آن است نیروی انتظامی دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل بازداشت شده را به کلانتری میدان انقلاب منتقل و پس از چند دقیقه آن ها را آزاد کرده است. مامورین نیروی انتظامی، پس از آزادی دانشجویان، مقابل کلانتری میدان انقلاب با یکی از دانشجویان درگیر شدند و اقدام به بازداشت وی کردند.
این اقدام نیروی انتظامی با اعتراض دیگر دانشجویان مواجه شد. مامورین برای متفرق کردن دانشجویان از گاز اشک آور استفاده کردند و چند تن از دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. دانشجوی بازداشت شده پس از چند دقیقه آزاد شد.
بازداشت و آزادی چند دانشجوی ستارهدار
روز گذشته در حالیکه تعدادی از دانشجویان ستارهدار و محروم از تحصیل جهت پیگیری حقوق خود به مجلس مراجعه کرده بودند، بازداشت شدند. اما بعد از مدتی کوتاه و پس از انتقال به مکانی دیگر آزاد شدند. این دانشجویان در اولین روز سال تحصیلی نیز به همین منظور به وزارت علوم مراجعه کرده بودند. مراجعهای که پاسخی را به همراه نداشت. این در حالی است که سازمان سنجش از ارائه کارنامه ۱۷ نفر از دانشجویان خودداری کرده است. در دو سال گذشته نیز تقریبا همین تعداد از دانشجویان ستارهدار شدهاند.
مهدی عربشاهی، صادق شجاعی، علی تقیپور، مهدیه گلرو، زهرا توحیدی، ضیا نبوی، مرتضی حسینزاده، ناصر پویافر، یادگار صالحی، اصغر قنبری، علی خوشبخت، مازیار معصومی، علیرضا داوودی و سعید فیضاللهزاده از جمله دانشجویانی بودند که برای پیگیری حقوق خود به مجلس شورای اسلامی مراجعه کرده بودند، اما بازداشت شدند.
از همین رو ضیاءدالدین نبوی، از دانشجویان بازداشتی روز یکشنبه، که فارغالتحصیل رشته مهندسی شیمی و محروم از ادامه تحصیل است در گفتوگو با دویچهوله درخصوص قصد دانشجویان گفت: مسئلهای که در واقع الان پیش آمده، این است که همه این دانشجویان، چه دانشجویان ستارهدار و چه دانشجویان تعلیقی، برای حل مسئلهشان مراحلی را پشت سر گذاشتهاند. یعنی همه آنان به دیوان عدالت اداری شکایت کردهاند و به وزارت علوم مراجعه کردهاند.
آنها به همه مقاماتی که ممکن بود مسئله را به صورت قانونی و حقوقی حل کنند، مراجعه کردهاند. حتی به همین مجلس هم نامهنگاری شده، اما مجلس جواب نداده است. در دو سال اخیر دانشجویان با مجلس دیدار داشتهاند و حتی از وزیر در مورد دانشجویان محروم از تحصیل سوال شده است. اما هیچ مسئلهای حل نشده است. بهخاطر همین دانشجویان تصمیم گرفتند برای آنکه اعتراض خود را به وضعیت موجود و محرومیت از تحصیل نشان دهند، به جلوی نهادهای ذیربط بروند و در آنجا تجمع و تحصن بکنند. این اتفاق یکبار دو هفته پیش در جلوی وزارت علوم افتاد و اینبار همان دانشجویان با یک مقدار تغییر در ترکیب جمعیتی تجمع کردند تا یک مسوول پیدا بشود و بگوید که درد این بچهها چیست. اما اتفاقی که افتاد این بود که آنان را سوار مینیبوس کرده و بعد از یکی دو ساعت چرخاندن در سطح شهر، آزادشان کردند تا بروند. او همچنین از برخوردی که نیروهای انتظامی و امنیتی با دانشجویان حاضر در مقابل مجلس داشتهاند، انتقاد کرد.
سعید اردشیری، مهدی امینیزاده، زهرا جانیپور، محسن فاتحی، سیامک کریمی، یاشار قاجار، غریب سجادی، پیمان عارف، توحید علیزاده، حامد حسندوست، فرهاد زارعیفر، سالار ساکت، حنان عزیزیبنیطرف، محمد شورشمرادی، محمدحسین حسنپوربیشه و روزبه ریاضیمقدم، دانشجویان ستارهدار سال ۱۳۸۵ و فرشید مقدمسلیمی، زهرا توحیدی، علیرضا خوشبخت، مرتضی حسینزاده، یحیی صفیآریان، حنیف کراگری، حسین نجفی دانشجویان ستارهدار سال ۸۶ و علی صابری، ناصر پویافر، سیدحامد احمدی، اصغر قنبری، داوود حبیبی، سیدضیاءالدین نبوی، ادیب رستمپور، توحید علیزاده، سیامک کریمی، مهدی خلیلی، صمد پاشایی، نادر مهدقرهباغ، فاطمه بابازاده، امین امامی، حسین نجفی، پویان محمودیان، سیوان بهمنی، علیحسین اسدزاده دانشجویان ستارهدار سال ۸۷ هستند. گفتنی است بعضی از دانشجویان دوبار و در دو سال متفاوت محروم از تحصیل شدهاند.
این در حالی است که خبرگزاری فارس در گزارشی از حضور این دانشجویان در مقابل مجلس نوشت که حدود ۱۰ دانشجو صبح دیروز با تجمع مقابل مجلس ادعا کردند که در آزمون کارشناسیارشد سال ۸۸-۸۷ بهرغم پذیرش علمی به خاطر فعالیت سیاسی در گزینش رد شدهاند. این دانشجویان که خود را دانشجویان ستارهدار معرفی میکردند، قصد داشتند تا مقابل مجلس تجمع غیرقانونی برگزار کنند، اما نیروهای انتظامی آنها را با یک دستگاه مینیبوس از مقابل مجلس منتقل کردند. دو نفر از این دانشجویان دختر و هشت نفر دیگر پسر هستند.
از همینرو روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت با صدور اطلاعیه از این برخورد با دانشجویان انتقاد کرد. آنان در اطلاعیه خود محروم کردن دانشجویان از حق ادامه تحصیل را نادرست دانسته چراکه با این اقدام، حقی که به واسطه موهبتی الهی در تکوین استعداد علمآموزی نصیبشان شده سلب میشود. در این اطلاعیه با اشاره به بازداشت چند نفر از دانشجویان محروم از تحصیل آمده است: تعدادی از این دانشجویان، به دلیل سابقه فعالیت در دانشگاه از ادامه تحصیل در مقطع کارشناسیارشد بازمانده و ستارهدار شده بودند. این افراد که برای اعتراض و رسیدگی به وضعیت خود هفته گذشته در مقابل وزارت علوم حاضر شده بودند در پی بینتیجه ماندن پیگیریهای خود، اینبار تصمیم داشتند از طریق نمایندگان مجلس احقاق حق تحصیل خود را مطالبه نمایند. که اجتماع کوچک و آرام آنان با برخورد مواجه شد.
در میان این افراد دانشجویانی نیز که احکام مکرر و سنگین چندین ترم محرومیت از تحصیل دریافت کردهاند، که بعضا موجب اخراج آنان از دانشگاه میگردد، حضور داشتند. در ادامه این اطلاعیه آمده است که در حکومتهای دموکراتیک اعتراض شهروندان به امور مختلف در مقابل مجلس و طرح امور بعضا متفاوت با نمایندگان و پیگیری مطالبات از معابر حقوقی و پارلمانی آنقدر بدیهی و آشناست که خبر برخورد با تعدادی دانشجوی معترض در مقابل مجلس امری غیرقابل باور است.
روزنامه کارگزاران:
بازداشت و آزادی دانشجویان معترض محروم از ادامه تحصیل
روز یکشنبه، ۱۴ مهر ماه (۵ اکتبر) حدود ۲۰ نفر از دانشجویان ستارهدار و محروم از تحصیل در برابر مجلس شورای اسلامی گرد آمدند تا صدای اعتراض خود را به گوش نمایندگان مجلس برسانند. اما نیروهای انتظامی به آنها حمله کرده، پس از بازداشت و ضرب و شتم برخی از آنان، آزادشان کردند.
دویچهوله:
مصاحبه با ضیاءالدین نبوی، از دانشجویان بازداشتی روز یکشنبه
دویچه وله: آقای نبوی، امروز چند نفر دانشجو بودید که جلوی مجلس رفته بودید؟
ضیاءالدین نبوی: امروز نزدیک به بیست نفر از دانشجویان محروم از تحصیل جلوی مجلس جمع شده بودند که اکثریت این دانشجویان یا ستارهدار بودند، که در این سه سال اخیر در مرحله کارشناسی ارشد محروم از تحصیل شدهاند، یا حکم تعلیق خورده بودند، یعنی احکام سنگین تعلیق سه ترم، چهار ترم، شش ترم داشتند.
دویچه وله: قصد دانشجویان چه بود؟ چه میخواستند بکنند؟
ضیاءالدین نبوی: مسئلهای که در واقع الان پیش آمده، این است که همه این دانشجویان، چه دانشجویان ستارهدار و چه دانشجویان تعلیقی، برای حل مسئلهشان مراحلی را پشت سر گذاشتهاند. یعنی همه آنان به دیوان عدالت اداری شکایت کردهاند و به وزارت علوم مراجعه کردهاند. آنها به همه مقاماتی که ممکن بود مسئله را به صورت قانونی و حقوقی حل کنند، مراجعه کردهاند. حتی به همین مجلس هم نامهنگاری شده، اما مجلس جواب نداده است. در دو سال اخیر دانشجویان با مجلس دیدار داشتهاند و حتی از وزیر در مورد دانشجویان محروم از تحصیل سؤال شده است. اما هیچ مسئلهای حل نشده است. بخاطر همین دانشجویان تصمیم گرفتند که برای آنکه اعتراض خود را به وضعیت موجود و محرومیت از تحصیل نشان دهند، به جلوی نهادهای ذی ربط بروند و در آنجا تجمع و تحصن بکنند. این اتفاق یکبار دو هفته پیش در جلوی وزارت علوم افتاد و این بار همان دانشجویان با یک مقدار تغییر در ترکیب جمعیتی تجمع کردند تا یک مسئول پیدا بشود و بگوید که درد این بچهها چیست. اما اتفاقی که افتاد این بود که نیروی انتظامی با اسپری فلفل و باتوم به جان بچهها افتاد و آنان را به زور سوار مینیبوس کرد و بعد از یکی دو ساعت چرخاندن در سطح شهر، آزادشان کردند تا بروند.
دویچه وله: حین حمله به دانشجویان و گرفتن آنان چه دلیلی را برای عملکردشان عنوان میکردند؟
ضیاءالدین نبوی: هیچ دلیلی را عنوان نمیکردند. حتی یک نفر برای صحبت با دانشجویان نیامد. فقط به آنها گفتند که در اینجا ننشینید. اما دانشجویان مصرانه گفتند که باید بنشینند و این حق قانونیشان است. دفعه بعد با باتوم به سراغ بچهها آمدند. هیچ گفتگویی در این بین شکل نگرفت. حتی عابرینی که میخواستند به پلاکاردهای دانشجویان نگاه کنند، از آنجا متفرق شدند. در واقع نیروی انتظامی حلقهای کامل را دور دانشجویان زده بود تا کسی آنان را نبیند. حتی یکی از دانشجویان که میخواست از آنجا فیلم بگیرد، مورد ضرب و شتم واقع شد، دوربینش را به زور گرفتند و خودش هم بازداشت شد و پس از چند دقیقه در یکی از خیابانهای دگیر رهایش کردند.
دویچه وله: بنابراین هیچ کدام از مقاماتی که شما میخواستید ببینید و با ایشان صحبت کنید، یعنی نمایندگان مجلس، مطلع نشدند که شما به آنجا آمدهاید؟
ضیاءالدین نبوی: بله. متاسفانه اتفاقی که افتاد این بود که قبل از اینکه خبرنگاران پارلمانی یا نمایندگان مجلس از جلسه بیرون بیایند، آنها برنامه خود را عملی کردند و در واقع دانشجویان محروم از تحصیل بیش از یک ربع یا بیست دقیقه نتوانستند در آنجا بنشینند. چون در واقع بسیار سریع اقدام کردند. مینی بوسی به آنجا آمد تا دانشجویان را به زور سوارش کنند و بروند. زمانبندی برنامه به گونهای بود که دانشجویان قبل از بیرون آمدن نمایندگان بازداشت شوند و بعد از ییرون آمدن آنها آزاد بشوند. در فاصلهای که ممکن بود جلوی مجلس خبررسانیای بشود یا با مسئولی صحبت شود، همه دانشجویان در مینیبوس بازداشتیها بودند.
دویچه وله: و در آنجا مورد تهدید هم قرار گرفتند؟
ضیاءالدین نبوی: بله. چیزی بیش از تهدید بود. نه تنها به همه دانشجویان توهین شد، بلکه همه دانشجویان کتک خوردند. یعنی برای دانشجویان بدترین اتفاق ممکن رخ داد. نه تنها هیچ مسئولی نیامد، نه تنها اجازه ندادند که آنجا بنشینیم، نه تنها توهین کردند، ضرب و شتم هم کردند.
دویچه وله: دانشجویان امیدوارند که بتوانند با دیدار با نمایندگان مجلس دستاوردی داشته باشند و مشکلشان حل شود؟
ضیاءالدین نبوی: موضوع چندان بر سر این نیست که نمایندگان مجلس مسئله ما را حل کنند. ما از حقی قانونی که آن را از حقوق اولیه هر انسانی میدانیم، یعنی حق تحصیل، دفاع میکنیم. حتی اگر نماینده مجلس نخواهد مسئله ما را حل کند، ما به او این حق قانونیمان را تذکر میدهیم. این دیگر مسئله خودشان است و به وجدان و شرف خودشان برمیگردد که آیا نماینده مجلس هستند که مسئله ما را منعکس بکنند یا نه. چون مجلسی که نتواند از حقوق اولیه یک انسان، آن هم در دمکراتیکترین کشور جهان به گفته آقای احمدینژاد، دفاع کند، من دیگر اسمش را مجلس نمیگذارم. اگر مجلس به ما توجه نکرد، این مشکل ما نیست؛ مشکل خود آقایانی است که در آنجا نشستهاند. ما اگر آنها، چه وزارت علوم، چه هر کس دیگری که مسئول است، مسئله ما را پیگیری نکند، ما از اعتراض و پیگیری حق قانونی خودمان صرف نظر نمیکنیم و در هر جایی که نهاد ذیربطی باشد، تجمع و تحصن میکنیم تا احتمالا پاسخ ما را بدهند، یا اگر هم میتوانند همین پاسخ را بدهند که در شأن خودشان است.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
رادیو دویچه وله
راديو فردا:
برخورد خشونت آمیز با تجمع دانشجویان محروم از تحصیل
گروهی از دانشجویان دانشگاه های دولتی ایران که در سه سال گذشته به دلیل فعالیت های صنفی و سیاسی از تحصیل محروم شده اند، همراه با دانشجویانی که همزمان با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان دانشجویان ستاره دار نامیده شده اند، صبح روز یکشنبه مقابل مجلس شورای اسلامی در میدان بهارستان تهران، تجمع آرامی برگزار کردند.
اما این تجمع آرام دانشجویان، با برخورد نیروهای انتظامی رو برو شد. مهدیه گلرو، از شرکت کنندگان در این تجمع که با چهار ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات روبه رو شده است، در گفت و گو با «رادیو فردا» می گوید که تجمع آرام این گروه از دانشجویان با برخورد فیزیکی نیروی انتظامی مواجه شد.
رادیو فردا: خانم گلرو دلیل تجمع دانشجویان چه بود؟
مهدیه گلرو: درد مشترکی که دانشجویان داشتند و باعث شده بود که امروز جلوی مجلس تحصن کنند، محرومیت از تحصیل بود.
عده ای از این دانشجویان، طی سه سال گذشته ستاره دار لقب گرفته اند و کارنامه کارشناسی ارشد خود را دریافت نکرده اند. این دانشجویان در دوره کارشناسی، فعالیت های سیاسی و انتقادی داشته اند.
گروه دوم دانشجویان محروم از تحصیل بودند که از دو ترم تا چهار ترم با سنوات یا بدون سنوات، از تحصیل محروم شده اند. در این جمع، دانشجویی از دانشگاه اصفهان آمده بود که شش ترم از تحصیل محروم شده بود.
در بسیاری از دانشگاه های ایران، دانشجویانی وجود دارند که یک سال، دو سال و حتی بیشتر از تحصیل محروم شده اند.
امروز خواسته ما این بود که به دانشگاه بازگردیم و این را حق اولیه و اساسی خود می دانیم. ما می خواهیم بر اساس کنوانسیون حقوق بشر که جمهوری اسلامی عضو آن است و بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، این حق اولیه را باز پس گیریم.
از همان دقایق اول که تحصن آغاز شد، به شدت با ما برخورد کردند. سربازها و نیروهای انتظامی که در آنجا حضور داشتند، ابایی از برخورد فیزیکی و خشونت آمیز نداشته و همگی باتوم داشتند.
از آنجا که میدان بهارستان میدان پر ترددی است، از همان ابتدا که تحصن شروع شد و ما پلاکاردهای خود را بالا بردیم، بسیاری از هموطنان دقایقی می ایستادند و پلاکاردها را می خواندند.
روی پلاکاردها چه چیزهایی نوشته شده بود؟
روی چند تا از پلاکاردها اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته شده بود. این اصل تصریح می کند که به خاطر داشتن هر گونه عقیده و تفکر، حق تفتیش عقاید وجود ندارد و به دلیل داشتن عقاید خاص، نباید حقوق اولیه افراد پایمال شود.
این در حالی است که ما به دلیل داشتن عقاید خاص و انتقاداتی که در دانشگاه داشتیم، از حق تحصیل محروم شده ایم.
روی بعضی پلاکاردها نوشته شده بود «جرم ما تنها دگراندیشی است»، «ما به دانشگاه بازخواهیم گشت» و از مجلس به عنوان نماینده های این مردم خواسته بودیم به مسئله ما رسیدگی کنند.
پلاکاردهای ما را گرفتند و پاره کردند و از تک تک دانشجویان عکس گرفتند و فیلم برداری کردند.
آنها گفتند به شما ۱۰ دقیقه فرصت می دهیم که از اینجا بروید، ولی برای ما تفاوتی نمی کرد و همگی آمادگی این را داشتیم که هر اتفاقی بیفتد، زیرا برای یک دانشجو اخراج شدن از دانشگاه بدترین اتفاقی است که می تواند روی دهد.
بنابراین هیچ کس بلند نشد و بعد از گذشت ۱۵ دقیقه، ضرب و شتم شروع شد و با باتوم دانشجویان را زدند تا آنها را از جلوی در شمالی مجلس بلند کنند.
هم نیروهای انتظامی بودند و هم حدود ۱۰ نفر از لباس شخصی ها که سعی می کردند صحبت کنند، ولی در نهایت به فحاشی روی آوردند.
این در حالی بود که هیچ کدام از دانشجویان، بر اساس قرار قبلی و تحت هیچ شرایطی به نیروهای انتظامی و لباس شخصی ها توهین نمی کردند. ولی آنها در توهین به ما کوتاهی نکردند.
من و خانم توحیدی تنها دانشجویان دختر جمع بودیم. آنها شروع کردند که ما را با باتوم بزنند و به مینی بوس مستقر در محل ببرند. ما گفتیم که بر اساس شرع اسلام شما حق دست زدن به ما را ندارید و نمی توانید ما را به این شکل بلند کنید.
آنها به من و خانم توحیدی حرف های رکیک زدند و بعد به راحتی با باتوم ما را زده و به مینی بوس بردند. یکی از لباس شخصی ها به ما گفت که اگر اکنون بلند شوید به نفعتان است زیرا اگر خانمی بیاید، دیگر به این صورت شما را سوار مینی بوس نمی کنیم.
من نمی دانم اگر نیروی انتظامی زن می آوردند، قرار بود به چه شکلی با ما برخورد کند، که این گونه تهدید کردند.
با مینی بوس به اداره پیگیری رفتیم و در آنجا چند دقیقه ما را نگه داشتند. بعد به ما گفتند، بروید ولی اگر دوباره جلوی مجلس برگردید عواقب بعدی آن با خودتان است.
یک نفراز دانشجویان از صحنه های خشونت و ضرب و شتم ها فیلمبرداری کرده بود، ولی یکی از نیروهای انتظامی متوجه این مسئله شد و او را بازداشت کرد.
قرار بر این بود که اگر حتی یک نفر بازداشت شد، همه کنار او بمانیم بنابراین همگی خواستیم که سوار ماشین نیروی انتظامی شویم. آنها ممانعت کردند و سپس از گاز اشک آور و گاز فلفل استفاده کردند.
چند تن از دانشجویانی که جلو بودند و سعی می کردند مانع بردن آن دانشجو شوند، از جمله آقایان نبوی و قنبری، بیشتر در معرض این گازها قرار گرفتند و شرایط بسیار بدی داشتند.
آیا می توانید نام آن دانشجویی که از صحنه ها فیلمبرداری کرده بود بگویید؟
آقای مرتضی حسین زاده، از دانشگاه همدان که دانشجوی محروم از تحصیل و ستاره دار سال ۸۵ است.
بعد از استفاده از گاز اشک آور و گاز فلفل، شلوغ شد. مردم، مغازه داران و فروشندگان اطراف کمک کردند و سیگار، کبریت و کارتن آوردند. درحقیقت بدون این که ما بخواهیم، مردم در جریان واقعه قرار گرفتند.
بعد از مدتی دانشجویی که به خاطر عکس و فیلم بازداشت شده بود، آزاد شد ولی عکس و فیلم او را پاک کرده بودند.
خانم گلرو، آیا از مقامات جمهوری اسلامی یا نمایندگان مجلس، کسی در جمع دانشجویان حضور یافت؟
خیر کسی حضور نیافت. ما قبل از این تحصن نامه هایی نوشته بودیم و از نمایندگان مجلس درخواست دیدار کرده بودیم، ولی توجهی به درخواست ما نشان ندادند.
امروز دانشجویان جلوی یکی از درهای پر تردد مجلس تحصن کرده بودند، درحالی که نماینده ها به راحتی عبور می کردند بدون این که کوچک ترین توجهی به مسئله داشته باشند.
آنها فکر نمی کردند کسانی که اینجا نشسته اند، مردم ایران هستند و پولی که به عنوان نماینده مجلس می گیرند آیا حق آنهاست و باید برای این مردم کاری بکنند یا نه؟
امروز دیدیم که در مخصوص ملاقات بسیار شلوغ بود و مردم از شهرهای مختلف برای حل مشکلاتشان آمده بودند، ولی پشت در بسته مانده بودند.
این مشکلی نبود که فقط ما به عنوان دانشجوی سیاسی با آن روبه رو بودیم، بلکه مردم مختلف از راه های دور آمده بودند و هیچ کدام نتوانسته بودند نمایندگان خود را ملاقات کنند. این درد همه مردم است.
محمد ضرغامی
رادیو فردا
روزنامه اعتماد:
تجمع دانشجویان ستاره دار مقابل مجلس
تجمع دانشجویان ستاره دار مقابل مجلس با دستگیری کوتاه مدت آنها توسط نیروی انتظامی و انتقال دانشجویان با مینی بوس به کلانتری میدان انقلاب آغاز نشده، خاتمه یافت.
صبح دیروز جمعی از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل برای پیگیری حقوق خود به مجلس مراجعه کرده بودند، ولی دقایقی پس از حضور آنها نیروی انتظامی با حضور در محل قصد متفرق کردن دانشجویان را داشت. پس از اینکه آنها با مخالفت تجمع کنندگان روبه رو شدند با یک دستگاه مینی بوس حاضران را دستگیر و به کلانتری میدان انقلاب منتقل کردند و بعد از چند دقیقه آنها را آزاد کردند.
رادیو زمانه:
منابع دانشجویی در ایران اعلام کردند که گروهی از دانشجویان «ستارهدار» که پس از تحصن مقابل مجلس، از سوی نیروهای پلیس بازداشت شده بودند، آزاد شدند.
این دانشجویان به منظور اعتراض به محدودیتهای تحصیلی صبح امروز (یکشنبه) مقابل مجلس تحصن کرده بودند.
سازمان سنجش وزارت علوم امسال از ارائه کارنامه ۱۷ دانشجوی دوره کارشناسی که فعالیت دانشجوئی داشتهاند، خودداری کرده و دانشجویان به این عمل اعتراض دارند.
مقامات این سازمان اعلام کردهاند که آنها براساس دستور وزارت اطلاعات عمل کردهاند.
براساس این گزارش، نیروهای پلیس برای متفرق کردن دانشجویان معترض که تعداد آنها ۱۴ نفر اعلام شده از گاز اشکآور استفاده کردهاند.
این دانشجویان دو هفته پیش نیز با تجمع در برابر وزارت علوم، خواستار پاسخگویی مسئولان به دلایل محرومیت خود از ادامه تحصیل شده بودند.
در سالهای اخیر کمیته انضباطی دانشگاهها، با صدور احکامی برخی دانشجویان را از یک ماه تا یک سال از ادامه تحصیل محروم کرده اند.
به گفته ضیاء نبوی یکی از دانشجویان محروم از تحصیل، مقامات وزارت علوم در سالهای اخیر دانشجویان فعال را با علامتهای یک، دو و سه متمایز کردهاند.
براساس این تقسیم بندی، دانشجویان فاقد صلاحیت ادامه تحصیل با «سه ستاره»، دانشجویانی که صلاحیت آنها در دست بررسی است «دو ستاره» و دانشجویانی که ادامه تحصیل آنها منعی ندارد با «یک ستاره» مشخص شدهاند.
آقای نبوی تعداد دانشجویان «ستارهدار» را ۱۷۰۰نفر اعلام کرده است.
به گفته این فعال دانشجویی، دانشجویان یک ستاره با «تعهد به کمیته انضباطی و حراست دانشگاه» و دانشجویان دو ستاره با «تعهد به وزارت علوم و وزارت اطلاعات» توانستهاند تحصیلات خود را ادامه دهند، اما ۱۷ دانشجوی «سهستاره» از ادامه تحصیل محروم شدهاند.
در سالهای اخیر چهار جریان دانشجویی تحت عناوین «کمیته پیگیری وضعیت دانشجویان سه ستاره»، «کمیته دفاع از حق تحصیل دفتر تحکیم وحدت»، «انجمن حمایت از حق تحصیل» و «شورای دفاع از حق تحصیل» پیگیر وضعیت دانشجویان ستارهدار بودهاند.
ایلنا:
جمعی از دانشجویان که میگفتند به علت فعالیتهای سیاسی پیشین خود در آزمون کارشناسی ارشد سال جاری علیرغم پذیرش علمی از سوی سازمان سنجش، جزو اسامی پذیرفته شدگان کنکور کارشناسی ارشد امسال نبودند صبح امروز مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
به گزارش خبرنگار “ایلنا”، تجمع کنندگان که حدود ۳۰ نفر بودند با پلاکاردهایی با مضمون دفاع از حق آزادی بیان و فعالیت دانشجویی خود در مقابل درب اصلی مجلس تجمع کرده بودند.
براساس این گزارش دقایق پیش مامورین نیروی انتظامی به دلیل غیر قانونی بودن برگزاری این تجمع، این افراد را با یک دستگاه مینیبوس از مقابل مجلس دور کردند.
خبرنامه امیرکبیر:
اعتراض دفتر تحکیم به هجوم نیروهای انتظامی به دانشجویان ستاره دار مقابل مجلس
در پی حمله نیروی انتظامی به تعدادی از دانشجویان ستاره دار که امروز به منظور احقاق حقوق خود به مقابل مجلس رفته بودند، روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت با صدور اطلاعیه نسبت به این قضیه اعتراض کرد. متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
مصادیق نقض اصول دموکراتیک و حقوق بشر از جمله مواردی است که در تار و پود هستی وضعیت فعلی تنیده شده و کمتر روزی است که بدون برنامه ریزی محافل امنیتی برای سرکوب و دستگیری فعالین دانشجویی و مدنی و اجتماعی که جز بهبود وضعیت خود و کشورشان مطالبه ای ندارند، سپری شود. موضوع برخورد و سرکوب دانشجویان نیز از جمله مواردی است که به عنوان سوژه ی هر روزه ی محافل امنیتی تعریف شده و در دستور کار آنان قرار دارد. در این میان ستاره دار کردن و محروم نمودن دانشجویان از حق ادامه ی تحصیل از جمله ناعادلانه ترین روش هایی است که برای برخورد با دانشجویان انتخاب شده و چند سالی است که شتابی روز افزون به خود گرفته است. دانشجویانی به طور غیر قانونی و از طریق اعمال گزینش های جهت دار از حق بدیهی تحصیل محروم می شوند، حقی که به واسطه ی موهبتی الهی در تکوین استعداد علم آموزی نصیب شان شده امروز توسط نهادهایی تمامیت خواه سلب می شود.
در ادامه ی همین رفتار سرکوبگرانه، امروز تعدادی از دانشجویان ستاره داری که در مقابل مجلس شورای اسلامی حضور یافته بودند دستگیر شده و ساعاتی بعد در نقطه ی دیگری از تهران متفرق شدند. نیروهای امنیتی برای متفرق کردن آنان از گاز اشک آور استفاده کردند. تعدادی از این دانشجویان، به دلیل سابقه ی فعالیت در دانشگاه از ادامه ی تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بازمانده و ستاره دار شده بودند. این افراد که برای اعتراض و رسیدگی به وضعیت خود هفته ی گذشته در مقابل وزارت علوم حاضر شده بودند در پی بی نتیجه ماندن پیگیری های خود، این بار تصمیم داشتند از طریق نمایندگان مجلس احقاق حق تحصیل خود را مطالبه نمایند. که اجتماع کوچک و آرام آنان با یورش نیروهای امنیتی مواجه شد. در میان این افراد دانشجویانی نیز که احکام مکرر و سنگین چندین ترم محرومیت از تحصیل دریافت کرده اند، که بعضاً موجب اخراج آنان از دانشگاه می گردد، حضور داشتند.
علاوه بر مهدی عربشاهی، دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت، که برای همراهی و اعلام حمایت این اتحادیه از این دانشجویان در جمع آنان حضور یافته بود، اسامی صادق شجاعی، علی تقی پور، مهدیه گلرو، زهرا توحیدی، ضیا نبوی، مرتضی حسین زاده، ناصر پویافر، یادگار صالحی، اصغر قنبری، علی خوشبخت، مازیار معصومی، علیرضا داوودی، سعید فیض الله زاده در میان دانشجویان معترض به چشم می خورد.
در حکومت های دموکراتیک اعتراض شهروندان به امور مختلف در مقابل مجلس و طرح امور بعضاً متفاوت با نمایندگان و پیگیری مطالبات از معابر حقوقی و پارلمانی آن قدر بدیهی و آشناست که خبر هجوم به تعدادی دانشجوی معترض در مقابل مجلس امری غیرقابل باور است. با این که ما می دانیم توقع رفتار و مشی دموکراتیک از تمامی حاکمان فعلی منطقاً نابجاست ولی چنین برخوردهایی با معترضین مقابل مجلس در کنار مدعای حاکمان در محافل رسمی و بین المللی، از قبیل اینکه “ایران دموکراتیک ترین کشور جهان است”، ایشان را در تیررس نفی و استهزاء قرار می دهد.
دفتر تحکیم وحدت ضمن اعتراض نسبت به هجوم به اجتماع آرام دانشجویان ستاره دار در مقابل مجلس شورای اسلامی، بار دیگر بر اعاده ی حق تحصیل ایشان از جانب کمیته های انضباطی دانشگاه و نهادهای امنیتی خارج دانشگاه تأکید می کند و یادآور می گردد که وضعیت کنونی ناشی از سیاستگزاری های نادرست و سلب حقوق مصرح و قانونی دانشجویان بوده و بدون شک تا رفع این موارد، این اعتراضات نیز ادامه خواهد داشت.
روابط عمومی
دفتر تحکیم وحدت
۱۴ مهرماه ۱۳۸۷
آفتاب:
عباسپور: دانشجویان متحصن، اعتراض خود را به مجلس ارائه کنند
رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس درباره تجمع صبح امروز جمعی از دانشجویان به اصطلاح «ستارهدار» در مقابل درب مجلس گفت: «دانشجویان معترض میتوانند اعتراض خود را به سازمان سنجش و یا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ارائه کنند تا ما استعلام کرده و دلیل اصلی اعلام نشدن اسامی آنها در کنکور سراسری امسال را مشخص کنیم».
علی عباسپور در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی آفتاب اظهار داشت: «پذیرش دانشجو یکسری ضوابط علمی دارد و یکسری ضوابط گزینشی که این مساله در قانون آمده است».
وی با تاکید بر این نکته که باید کاملا طبق قوانین عمل شود، گفت: «اگر دانشجویان معترض کارنامه دارند میتوانند به سازمان سنجش اعتراض خود را کتبا ارائه کنند چرا که ممکن است حقیقتا بدلایل علمی مردود شده باشند اما تصورشان بر این است که اعلام نشدن اسامی آنها دلایل دیگری دارد».
رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به اجرای ضوابط توسط دانشجویان تاکید کرد و گفت: «در کل ما لفظ ستارهدار بودن دانشجویان که در رسانهها مطرح شده است را قبول نداریم»